۱۳۸۷ مهر ۲۲, دوشنبه

پشت صحنه

من در دبیرستان شهید باهنر تهران (دبیرستان سابق دانشگاه ملی -منطقه 12) تحصیل کردم. از محیط آنجا ، دبیرهایی که به ما درس می دادند و دوستان و همکلاسیهایم خیلی راضی بودم. از دوستانم که الآن بیشترشان دکتر و مهندس شده اند و همچنین دبیرانش که بعضیهاشان به رحمت خدا رفته اند، خاطرات خوبی دارم. در کتابخانه دبیرستان با مجله رشد دانش آموز آشنا شدم. از سال اول تا سال چهارم دبیرستان مشترک این مجله بودم. انصافا مطالب خوب زیاد داشت. البته آنچه مرا مشتری این مجله کرده بود مطالب سیاسی و اقتصادی نویسنده ای به نام شمس الدین رحمانی بود. از مقالاتش چیزهای زیادی راجع به هفت کشور صنعتی، شورای روابط خارجی، فراماسونری، نقش صهیونیستها در سیاست و اقتصاد جهان و....یاد گرفتم. خوب که فکر می کنم ریشه خیلی از افکار سیاسی ام به همان مقالات بر می گردد گرچه اکنون تا حد زیادی منتقد آن مطالب هستم. نمی دانم کجا متوجه شدم که این نویسنده در جرگه اصولگرایان و به خصوص گروه احمدی نژاد قرار دارد. تعجب کردم. فکر می کردم همه کسانی که پشت احمدی نژاد هستند مشتی جاه طلب و عوام فریب به اضافه تعدادی عوام همیشه فریب خور هستند که وجه مشترکشان بیسوادی است. این استثنا به همراه قرائنی دیگر مانند جناب آقای رامین و...باعث شد بیشتر به نظریه توطئه ایمان بیاورم!. این دو نفر یهودی ستیز هستند و مهمتر از همه قائل به نظریه توطئه و اکنون از نظریه پردازان دولت احمدی نژاد به شمار می آیند. چون بعید می دانستم که نظام فعلی توانایی تربیت افرادی نظریه پرداز در بلند مدت داشته باشد باید دنبال این گزینه باشم که در پشت صحنه دستهایی ناشناخنه این نامنتظر را ممکن کرده اند. دنبال شواهد بیشتر می گردم. شما هم اگر چیزی می دانید کمک کنید.

۱ نظر:

Amir گفت...

داداش
من كه تو مي شناسم و مي دونم چه طالباني هستي.
حالا رفتي ينگه دنيا، ما رو ديگه سياه نكن. ما خودمون ختم روزگاريم.
قربونت
امير