۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه

حقایقی درباره خارج

همه خارجیها زیبایی آنجلینا جولی، شهرت کریستیانو رونالدو و دانش استیفن هاوکینگ را ندارند. بیشتر خارجیها آدمهای معمولی هستند درست مثل من و شما. - هر سفیدپوستی که موهای بلوند و چشمهای روشن دارد لزوما خوشگل نیست. حتی ممکن است خیلی هم داغون نشان باشد. - در... خارج بی بند و باری جنسی وجود ندارد. اینها همه اش ساخته پرداخته ذهن بیمار جمهوری اسلامی است. - خارجیها هم غیرتی می شوند. - خارجیها هم به بچه هایشان گیر می دهند که لباس اینجوری نپوش یا قیافه ات را اینطوری درست نکن. - در خارج هم آدم پولدار و فقیر پیدا می شود. همه خارجیها لزوما بچه مایه نیستند. - دکتر و مهندسهای خارجی شاخ و دم ندارند. مهندسهای خارجی هم از نظر دانش فنی چیزی شببیه خودمان هستند. فقط بعضیهاشان سفید و بور هستند و ما فکر می کنیم از ما بهترند و بعضیهاشان هندی و دارای پوست تیره هستند و ما آنها را آدم حساب نمی کنیم. - سیستم درمانی خارج خیلی زاغارت است. صد رحمت به سیستم درمانی داغون مملکت خودمون. - در خارج هم ازدواج می کنند و خیلی هم تعهد اخلاقی دارند. بر خلاف تبلیغات جمهوری اسلامی و این چرندیاتی که در فیلمهای هالیوودی نشان می دهند اینجا اینجوری نیست که هر شب با یک آدم جدید بخوابند. به هرحال کافر همه را به کیش خود پندارد. - دوست دختر یا دوست پسر در واقع همان همسر است. منتها در داخل مردم به همسرشان خیانت می کنند و آن را نشانه زرنگی می دانند ولی خارجیها از این کارها نمی کنند و ادعای زرنگی هم ندارند. - همه ایرانیهایی که در خارج هستند آدم حسابی نیستند. خارج پر است از قاسم گلی، بدری تپله، حمید شب خیز، حجی جون و... - در خارج هم مردم مثل داخل سر کار میروند. - در خارج خانمها کار کردن را یک نیاز می دانند نه یک تفریح. - در خارج هم مردم پیر می شوند و میمیرند. این حرفها که خواننده های لوس آنجلسی بهشان خوش می گذرد و پیر نمیشوند یک دروغ کثیف است. - اگر آشنایی دارید که در خارج زندگی می کند لازم نیست کریسمس را به او تبریک بگویید مگر اینکه دوستتان ارمنی یا آسوری باشد یا خیلی شدید تحت تاثیر جو خارج قرار گرفته باشد و یکهو فکر کند که تا 8 نسل قبلش همه خارجی بوده اند. - در خارج همه پستهای مهم دست ایرانیها نیست و دانشمندان ناسا هم همگی ایرانی نیستند. بیخودی اغراق نکنیم. - داشتن دوست خارجی یا ازدواج با یک خارجی افتخاری دست نیافتنی نیست. خارجیها هم مثل ما آدمهای معمولی هستند. - اگر فامیلتان در خارج از کشور خیلی با سفارت ایران رفت و آمد دارد قطع به یقین از این کثافتهای اطلاعاتی است. - کسی که در سن 30 سالگی از ایران خارج می شود زبان فارسی هیچوقت یادش نمیرود. اون هم بعد از 6 ماه. اگر از این اداها درآورد که فارسی یادم رفته بهش بخندید و در جمع مسخره اش کنید تا بفهمد که کار زشتی می کند و رفتارش را اصلاح کند. - خارجیها بی شعور یا کم عقل نیستند. اینطوری نیست که از داخل بروند خارج و به راحتی سر خارجیها را کلاه بگذارند. اینها همه اش توهم است. - قاچاق مواد مخدر در خارج هم کار خیلی بدی است. اینو به این خاطر گفتم که یک باری در داخل سوار یک مسافربر شدم و گفت برادرم ژاپنه و اونجا مواد پخش می کنه. همه فامیلمون تو کَفِش هستند. - همه خارجها سرد نیست. خارج گرم هم داریم. -لازم نیست هر موقع که با دوستتان در خارج صحبت می کنید بپرسید اونجا ساعت چنده. فقط کافیست یک بار در گوگل سرچ کنید: خارج+تایم زون - من واقعا متوجه منظور این سوال نمیشم که "آقا اونجا دافاش چطورن"؟ خوب حالا مثلا خیلی خوب یا خیلی بد چه فرقی می کنه؟ یه عزیزی واسه من ایمیل زده بود که از دافهای اونجا بنویس با شرح و عکس. که من هم جوابم این بود که شما رو ارجاع میدم به فیلمهای پورنو که به نظر میاد برای شما دوست عزیز مفیدترهم باشه. - از اتاق فرمان اشاره می کنند که یک سوال جالب دیگه اینه که "حقوقت چقدره" و در ادامه "اونجا خرج چنده"؟ - دوست شما در خارج با فیبر نوری به بورس اوراق بهادار یا مراکزاطلاعات قیمت وصل نیست. سوالاتی مانند "اونجا گوشی فلان مدل چنده" ؟ "اونجا کامپیوتر چنده"؟ (به خدا دقیقا این سوال رو یکی از من پرسید). "اونجا سانتافه 2005 سفید یخچالی تمیز چنده"؟ قاعدتا جوابهای چرتی به همراه خواهد داشت. - برای پیدا کردن اطلاعات مربوط به نحوه پذیرش یک رشته خاص در یک دانشگاه خاص خارجی به سایت اینترنتی آن دانشگاه مراجعه کنید. لازم نیست از دوستتان در خارج بپرسید. دوست شما هم در خارج باید دقیقا برود اینترنت و سایت دانشگاه را چک کند. – دانسیته جواد (تعداد جواد بر کیلومتر مربع) در خارج بعضا بیشتر از دانسیته جواد در داخل است. همه ایرانیهایی که در خارج زندگی می کنند در حد مسعود بهنود باکلاس نیستند. - این که دوستتان در خارج درس خوانده یا در خارج کار می کند به تنهایی به معنی دانش بالای او نیست. - همه ایرانیهایی که در خارج کار می کنند لزوما مرتبه اجتماعی یکسان ندارند. اگر مثلا همسایه تان گفت که پسرم در مرکز مطالعات صلح خاورمیانه در واشنگتن تحلیلگر ارشد علوم سیاسی است و با نوام چامسکی و فرید زکریا فالوده میخورد تندی نپر وسط حرفش که بگی پسر عمه ات درژاپن راننده غلطک آسفالت است یا در تایلند مسافرپران است। این دو تا در یک سطحه؟خودت چی فکر می کنی واقعا؟ - یارو 6 ماه رفته بنگلور یا حیدرآباد زندگی کرده میاد جلو فک و فامیلش از خوبیهای خارج میگه و اینکه خاک تو سرتون که داخل زندگی می کنید وجالبه که فامیلهاش هم، احساس افسردگی بهشون دست میده که داخل هستند. اصلا بنگلور نه و هونولولو، خوب حالا که چی؟ میگی تمام 70 میلیون جمعیت ایران بروند خارج زندگی کنند؟ قبل از اینکه حرف بزنی یک کمی فکر کن اصلا هم راه دوری نمیره
منبع: فیس بوک

۱۳۸۹ اسفند ۲۲, یکشنبه

سیاست نه سیخ بسوزد نه کباب تلویزیون رسا

تا جایی که متوجه شده ام پیشینه مجری زن تلویزیون رسا نشان می دهد که داشتن روسری انتخاب او نبوده است. با این ترتیب این روسری را باید به حساب سیاست گردانندگان رسا گذاشت که معلوم است چندان متفاوت با سیاستهای جمهوری اسلامی نیست. ظاهرا شل حجابی مجری قرار است طیف وسیع مخاطبان رسا را راضی کند. او روسری دارد تا متدینین فکر نکنند که جنبش سبز دارد اسلام را بر باد می دهد و ضمنا چندان سفت و سخت هم روسری ندارد که جایی برای آزادی نباشد. این کار یادآور سیاست ریاکارانه نه سیخ بسوزد و نه کباب است. هدف این سیاست قدرت است و اینها همه تاکتیک هستند. اگر اخلاق و دین ملاک باشد باید افراد در دین ورزی خود آزاد باشند . مجبور کردن یک نفر به شل حجابی به گونه ای که شما بتوانید از نردبام (نردبان) قدرت بالا بروید عین بی اخلاقی است. برای نمایش توامان دینداری و آزادی شاید بهتر بود یک مجری محجبه (به انتخاب خودش) و یک مجری بی حجاب بخشهای مختلف را اداره می کردند.

۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

اومانیسم مولانا

نه سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم ...

گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویــم
تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی
خودِ تو جان جهانی
گر نهانـی و عیانـی
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی

تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خود اسرار نهانی

تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی

به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی بخود آی
تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی
و گلِ وصل بـچیـنی

۱۳۸۹ اسفند ۱۵, یکشنبه

آلودگی مالی

جناب آقای مهاجرانی فرموده اند که در زندگی اقتصادی آقای خامنه ای حتی یک نقطه خاکستری هم وجود ندارد. البته نفرموده اند که با توجه به چه اطلاعات و منابعی چنین چیزی را ادعا می کنند. صرف آشنایی یا دوستی برای اثبات چنین ادعایی کافی نیست. ضمنا روشن نفرموده اند که منظور از زندگی اقتصادی چیست. اگر منظور درج نام ایشان در اسناد مالکیت رسمی است بله ممکن است حق با جناب مهاجرانی باشد، ولی آقای خامنه ای به سبب منصب و مسوولیتش اختیار مدیریت بسیاری از اموال عمومی را دارد و ضمنا دیدگاههای سیاسی اش بر زندگی میلیونها ایرانی و غیر ایرانی تاثیر می گذارد. بنیاد علوی، بنیاد مستضعفان، بنیاد شهید ، بنیاد مسکن، بنیاد پانزده خرداد، دفاتر نمایندگی ایشان در ایران و خارج کشور و ....دهها و صدها موسسه و مرکز دیگر تحت مدیریت ایشان است . البته ایشان حتما در نحوه اداره منابع دولتی و سرمایه های مملکت هم دخالت می کنند. پاکیزگی مالی فقط این نیست که سند مالکیت چیزی به ناحق به اسمش شده باشد بلکه مدیریت غلط و تبعیض آمیز و غیر پاسخگو و گره زدن زندگی اقتصادی میلیونها نفر به اغراض دنیوی و قدرت طلبانه و ریاکارانه و بعد طلب اطاعت از مردم که من نماینده امام زمان هستم و لابد واجب الاطاعه هم یک نوع آلودگی اقتصادی است. همینکه مردمانی به خاطر مخالفت با ایشان به زندان می افتند و از کار و زندگی ساقط می شوند هم از بدترین آلودگیهای مالی است.اینکه میلیونها ایرانی بیکار و معتاد و بی آینده هستند هم حتما مستقیما به مدیریت ایشان بر می گردد و ایشان سهم خودشان را دارند.

کاشکی آقای مهاجرانی هم شیر خر نمی خورد و سر در آخور مقامات نداشت و حالا که دستش از خوان گسترده ایران کوتاه شده است ( دست کم ظاهرا) مثل آزاده ها زندگی می کرد.

۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

مردمان جدید

جایی خوانده ام که امام صادق (ع) در پاسخ یکی از اصحاب که از تفسیر چند آیه اول سوره آهن (حدید) پرسیده بود پاسخ داده بودند که مخاطب این آیات مردمانی در آینده هستند. آنها مردمانی هوشمند و دقیق هستند و هر حرفی را به راحتی نمی پذیرند. این آیات برای اقناع آنها نازل شده است. باور دارم که ما در چنین زمانی زندگی می کنیم یا دست کم به آن بسیار نزدیک هستیم. خیلی از اوقات از نوشتن منصرف می شوم چون همان مطلب را به شکل خیلی پخته تر و مستدل و با انشایی جا افتاده در وبلاگها، سایتها، کامنتهای مراجعه کنندگانشان و در فیس بوک و باز می بینم. اگر چنین چیزی را قبول کنیم باید آماده باشیم تا محتوای جدیدی هم از متون قدیمی بیرون بکشیم بدون اینکه از اخلاق و دینداری عدول کرده باشیم. این راه از حوزه های علمیه نمی گذرد. حوزه های علمیه قادر به تولید انبوه علامه طباطبایی ها و( با اندکی تسامح) موسی صدر ها نیستند. این کار نظام آموزشی خود را می طلبد و آدم خاص خودش را نیاز دارد. هرگونه تاخیر و سهل انگاری در این امر باعث خسران در دنیا و آخرت و به زبان ساده عقب افتادگی تمدنی است.