۱۳۸۷ دی ۱۰, سهشنبه
بحران عقل
۱۳۸۷ دی ۹, دوشنبه
هوش و تحصیل
اگر همه آدمها چنین تصوراتی داشته باشند دنیا جای خیلی خطرناکی برای زندگی است.
۱۳۸۷ دی ۷, شنبه
بابا
۱۳۸۷ دی ۴, چهارشنبه
شاخص های گویا
ترکیه:948، 88 و 0.073
ارمنستان:457، 47 و 0.282
پاکستان:294، 19 و 0.051
مصر:245، 15 و 0.041
اسراییل:10112، 2550 و 0.252
نکته جالب اینجاست که نمودار رشد تعداد کل مقالات برای اغلب کشورهای نامبرده تقریبا افقی (بدون رشد و در حد افت وخیز طبیعی) است ولی در مورد ایران تعداد کل مقالات با آهنگ تقریبی 20% در سال رشد می کند. آهنگ رشد در اسراییل تقریبا نصف ایران است.
اگررقم آخر را به معنی کیفیت تحقیقات انجام شده بگیریم اسراییل و ارمنستان پیشتاز هستند و بقیه تعریفی ندارند. به طور کلی و با توجه به تعداد کل مقالات می توان گفت که جدا از اسراییل که تعداد قابل توجهی مقاله خوب چاپ می کند، تولید علم فیزیک در این منطقه قابل صرفنظر کردن است و کسی منتظر تولید فیزیک در این گوشه دنیا نیست. ضمنا فکر می کنم همه اطلاعاتی که از وضع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و آموزشی این کشورها دارم به خوبی با این اعداد هماهنگ هستند و صرف در دست داشتن این ارقام کافی است تا بتوان با دقت خوبی راجع به اوضاع سیاسی، اجتماعی و .... اظهار نظر کرد. مثلا پاکستان و مصر ارقامی هم مرتبه دارند ولی چون جمعیت پاکستان 2 برابر مصر است نتیجه می گیرم که کیفیت نیروی انسانی و وضعیت آموزشی آن نصف مصر است و چون می دانم که پاکستان بمب اتمی دارد و مصر ندارد می فهمم که قدرت نظامیان در پاکستان خیلی بیشتر از مصر است و بودجه های زیادی صرف توسعه نظامی شده است و انتظار دارم که شکاف فقیر و غنی در پاکستان بیشتر از مصر باشد. تعداد مقالات ارمنستان بعد از استقلال در 1990 با آهنگ تقریبی 40% در سال تا 2000 در حال رشد بود ولی پس از جدی شدن موضوع قره باغ و جنگ با آذربایجان و شاید رسیدن به مرز نهایی توان تولید علم، رشدش تقریبا صفر شده است. بقیه را خودتان حساب کنید.
۱۳۸۷ دی ۳, سهشنبه
ولایت فقها به جای ولایت فقیه
فعلا با داستان بالا کار ندارم. دارم فکر می کنم که نتایج سیاسی حرفهای آقای رفسنجانی چیست؟به نظرم اولین نتیجه اش جایگزینی ولایت فقها به جای ولایت فقیه است. وقتی بپذیریم که فقه باید تخصصی شود یعنی فقیه جامعی نداریم و حکومت اسلامی باید توسط شورایی از فقها اداره شود. اگر یادتان باشد آقای رفسنجانی در سال 68 هم از همین فکر در مجلس خبرگان دفاع کرده بود. این بار شاید دموکراسی از بالا به پایین در ایران گسترش پیدا کند!.
۱۳۸۷ دی ۱, یکشنبه
هیلی بیلی
۱۳۸۷ آذر ۳۰, شنبه
اصلاحات 6
"در تمام دنيا مردمی به لاف زنی ايرانيان وجود ندارد. لاف و گزاف اساس وجود ايرانيان است. هيچ ملتی هم مانند ايرانيان منافق نيست و چه بسا همان موقعی که دارند با تو تعارف ميکنند بايد از شرشان بر حذر باشی.... عيب ديگری هم که دارند دروغگوئی است که از حد تصور خارج است. يکی از وزرا به يکی از اعضای سفارت فرانسه می گفت «ما در روز پانصد بار دروغ می گوئيم و با وجود اين کارمان هميشه خرابست»... ايرانيان لبريزند از خودپسندی و شايد بتوان گفت که در تمام دنيا مردمی پيدا نشود که باين درجه بشخص خودشان اهميت بدهند و برای خودشان اهميت قايل باشند." (خلقيات ما ايرانيان، محمدعلی جمالزاده، انتشارات نويد، بازچاپ آبان ۱۳۷۱، صفحات ۷۳ و ۷۴)
شاهزاده الکسی سولتيکوف هم در مورد ايرانيانِ زمانِ خودش می نويسد:
"درستی صفتی است که در ايران وجود ندارد و همين خود کافی است که اين مملکت در نظر خارجيان نفرت انگيز بيايد... دروغ به طوری در عادات و رسوم اين طبقه [طبقهء نوکر و کاسب و دکاندار] از مردم ايران (و ميتوان گفت تمام طبقات) ريشه دوانيده است که اگر احياناً يک نفر از آنها رفتاری بدرستی بنمايد و يا بقول و وعدهء خود وفا نمايد چنان است که گوئی مشکل ترين کار دنيا را انجام داده است و رسماً از شما جايزه و پاداش و انعام توقع دارد)ص ۸۰ ).
اما جناب گوبينو، ديپلمات و دانشمند فرانسوی به جای اشاره به ظواهر، به بيان علل رياکاری ايرانيان می پردازد و می نويسد:
"برای چه ايرانی اينقدر رياکار شده و چرا تا اين اندازه در تقدس و اظهار زهد غلو مينمايد و حال آنکه باطناً اينقدرها مومن نيست و بچه سبب غالب اين مردم حرفی را که ميزنند غير از آنست که در حقيقت فکر ميکنند و بقول خودشان زبانشان در گرو دل دگر است... هر مذهبی که وارد ايران شود به دوروئی و شک و ترديد جبلی ايرانيان برخورد خواهد کرد. ايرانی ملتی است که از چند هزار سال قبل از اين با صدها مذهب مختلف بکنار آمده است و خصوصاً مساله مذاهب پنهانی بطوری اين ملت را شکاک و دو رنگ و بوقلمون صفت بار آورده است که محال است شخصی بتواند بگفتهء آنها اعتماد نمايد زيرا هر چه ميگويند غير از آنست که فکر ميکنند و آنچه فکر ميکنند غير از گفتار آنهاست (صفحات ۸۶ و ۸۷ ).
۱۳۸۷ آذر ۲۹, جمعه
کشک نفت
از یکی از ایرانیانی که با شیخهای امارات کار مشترک تجاری می کند و خیلی با نفوذ است شنیده ام (با یک واسطه) که آن شیخ که پسرعموی حاکم دوبی است تعریف می کرد که 40 سال پیش با چند تا از بستگان به ساحل می رفتیم و منتظر می ماندیم تا کمکهای اهدایی شاه ایران را که شامل مواد غذایی و وسایل اولیه زندگی بود و با کشتی های کوچک ارسال می شد دریافت کنیم. به خصوص خاطره خوبی از برنجها و دمپایی ها داشت! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
۱۳۸۷ آذر ۲۴, یکشنبه
2 نظریه
2-ملت ایران به شکلی نهادینه شده بیش از آنکه دهخدا،وزیری،کمال الملک و... تولید کند، نواب صفوی، لاجوردی و کردان تولید می کند و احتمال مصدر کار شدن خوبها به کلی تضعیف شده است (انحطاط یک ملت). دراین حالت هزینه اصلاح این ملت (اگر زمان و زمانه اجازه دهند) از مجموع سرمایه های آن بیشتر است و در نتیجه به سرمایه خارجی نیاز دارد. منظور از سرمایه خارجی هم فقط دلار نیست. علم و دانش و تربیت و ...هم هست.
هنوز سعی دارم به نظریه اول وفادار باشم ولی هرروز که می گذرد شواهد بیشتری برای نظریه دوم پیدا می کنم.
۱۳۸۷ آذر ۲۲, جمعه
پذیرش
۱۳۸۷ آذر ۲۱, پنجشنبه
نمایش دین
تمام داستان به این برمی گردد که همه می خواهند بگویند دین من از دین تو بهتر است، من به خدا نزدیکترم و در نتیجه من از تو بهترم و اختیار جان و مال و ....تو باید در دست من باشد. این فقط بحثی بین دینها و مذاهب مختلف نیست. در درون یک مذهب هم همین مساله وجود دارد و خود را به صورت سلسله مراتب آخوندها نشان می دهد. عجیب اینکه این سلسله مراتب، بین عوام نشاندهنده میزان تقرب به خداست!
اگر بپذیریم که دیندار بودن به معنی گسترش قانون به خلوت انسانهاست آنگاه بساط این بحثها جمع می شود.
۱۳۸۷ آذر ۱۷, یکشنبه
کلیسا
۱۳۸۷ آذر ۱۶, شنبه
کج دار و مریز و سرعت رشد
بخش دیگری از این وضعیت به خارج از ایران مربوط می شود. به همه آنهایی که با رشد ایران منافعشان به خطر می افتد. ایران به لحاظ سرزمینی ( جغرافیایی و منابع طبیعی)، تعداد تحصیل کرده ها و چند مشخصه دیگر قابلیت رشد سریع دارد. بنا به بعضی از مطالعات، ایران می تواند سالیانه تا 80 میلیارد دلار از طریق ترانزیت هوایی، خطوط نفت و گاز کشورهای همسایه، ترانزیت ریلی و زمینی کالا و مسافر، ترانزیت داده (دیتا) و توریسم درآمد داشته باشد. مهمتر از همه اینکه ایران بر خلاف بسیاری از کشورهای مشابه توان آن را دارد که آغازگر دومینوی رشد در کشورهای همسایه و اسلامی باشد .
فعلا نیروهای تقدیس کننده سنت ( از ماست که بر ماست) و نیروهای خارجی ترمز را باهم در دست گرفته اند هرچند که این قطار به جز در شرایط خاص سرعت چندانی ندارد. از طرفی توقف و سرعت خیلی کم هم برای هیچ کس مطلوب نیست. بالاخره فناوریهای جدید بازار می خواهد و ما به این زودیها نباید نقش مصرف کننده صرف محصولات نوین را مادامیکه پول نفت هست رها کنیم.
بنابراین مساله اصلی در این گوشه عالم این نیست که چه کسی سکان را در دست دارد ،مساله اصلی این است که سرعت رشد چقدر است. بهترین توصیف همان کج دار و مریز است.