۱۳۸۷ آذر ۹, شنبه

فیزیکدانان ایرانی

فهرستهای زیر که حاصل وبگردیهای من هستند، در برگیرنده دو دسته از فیزیکدانان ایرانی مقیم خارج از کشور است. فهرست نخست شامل آنهایی است که در یک دانشگاه دارای دوره دکترای فیزیک عضو هیات علمی هستند. فهرست دوم شامل کسانی است که در یک دانشگاه فاقد دوره دکترای فیزیک عضو هیات علمی هستند. این دسته بندی دلخواه است و به معنی ارزشگذاری سطح فعالیتهای علمی آنها نیست :

فهرست نخست:
۱-ریموند آشوری، ام آی تی، آمریکا-(البته اگر خودش بخواهد ایرانی به حساب بیاید)
۲- سهراب اسماعیل بیگی، ییل، آمریکا
۳- نیما ارکانی حامد،پرینستون، آمریکا
۴- نیایش افشردی٬ واترلو٬کانادا
۵- کامران بهنیا٬ دانشگاه شماره پنج پاریس
۶- حسین پرتوی، ساکرامنتو، آمریکا-(مطمئن نیستم که این دانشگاه دوره دکترا داشته باشد).
۷- ناصر پیغمبریان، آریزونا، آمریکا
۸- امین جزایری٬ جرج میسن٬ آمریکا
۹- علی جوان، ماساچوست ( ام آی تی)، آمریکا
۱۰- مسعود چایچیان، هلسینکی، فنلاند
۱۱- صدری حسنی، ایلینویز،آمریکا
۱۲- گیتی خداپرست،ویرجینیا تک، آمریکا
۱۳- رویا زندی، ریورساید، آمریکا
۱۴- سیما ستایشگر،ایندیانا، آمریکا
۱۵-فاطمه شاهدی پور،نیویورک-آلبانی،آمریکا
۱۶-منصور شایگان، پرینستون، آمریکا-(در دانشکده برق و در زمینه فیزیک نیمرسانا کار می کند)
۱۷-آزاده صمدانی، برندایز، آمریکا
۱۸-وحید صندوقدار، ETHZ سویس (در دانشکده شیمی و در زمینه نانو اپتیک کار می کند).
۱۹- مهدی صنعتی، تگزاس تک، آمریکا
۲۰- ا. شالچی٬ مانیتوبا٬کانادا
۲۱- منصور شیخ بهایی ،نیومکزیکو،آمریکا
۲۲- علی علوی، کمبریج، انگلستان-( گرچه در دانشکده شیمی کار می کند ولی من او را فیزیکدان به حساب می آورم)
۲۳- فریدون فامیلی، اموری، آمریکا
۲۴-کامبیز فتحی، استکهلم، سوئد
۲۵-فرامرز فراهی، نورث کرولاینا، آمریکا
۲
۶- مهران کاردر، ماساچوست (ام آی تی)، آمریکا
۲
۷- رامین گلستانیان، شفیلد، انگلستان
۲
۸- آرش مافی، ویسکانسین،آمریکا-(البته استاد دانشکده برق است و در زمینه فوتونیک کار می کند)
۲
۹- بهرام مبشر، ریورساید، آمریکا
۳۰-آرش مستوفی، امپریال کالج، انگلستان
۳
۱- بهرام مشحون، میسوری، آمریکا
۳
۲- علی مصطفی زاده، کوج(یا کوک)،ترکیه-(مطمئن نیستم که این دانشگاه دوره دکترا داشته باشد)
۳۳- حبیب مظهری موسوی،مدیترانه شرقی، قبرس ترکیه
۳۴- مسعود منصوری پور، آریزونا، آمریکا
۳۵- کامران وفا، هاروارد، آمریکا
۳۶- علی یزدانی ، پرینستون، آمریکا

فهرست دوم:
۱-محمود حیرت،پلی تکنیک کالیفرنیا،آمریکا
۲-حامد شجاعی، آرکانزاس تک، آمریکا
۳- مرتضی فرجیان، دانشگاه رایت، آمریکا
۴- مصطفی همتی،آرکانزاس تک، آمریکا

مایل هستم این فهرستها را به روز و کامل نگه دارم. اگر کسانی را می شناسید که در این فهرستها نیستند لطفا معرفی کنید.

۱۳۸۷ آذر ۷, پنجشنبه

تبارشناسی مقامات

خیلی علاقه مندم که یک گزارش جامع به همراه تحلیل از تبار(خانواده، تحصیلات، طبقه اجتماعی) مقامات ایران قبل و بعد از انقلاب بخوانم. این کار به نظرم چیزی کمتر از دست کم یک پایان نامه دکترا نیست. چه طور شد که مقامات ایران از محمد علی فروغی، ناتل خانلری، آموزگار و رزم آرا و ...که هرکدام در کار خود استاد،تحصیل کرده و باتجربه بودند (آنهم در دوره ای که تحصیل کردن خیلی سخت و محدود بود) تبدیل شدند به افرادی نظیر عسگر اولادی (با شش کلاس سواد وقتی که وزیر بازرگانی بود) و کردان (احتمالا فوق دیپلم را دارد!)و ....

شخصا فکر می کنم دلیل این اتفاق اصلاحات ارضی شاه بود. تا قبل از انقلاب سفید که به لحاظ عمق و مبنا یک انقلاب واقعی بود مقامها بین خانواده های بزرگ توزیع می شد (کاری ندارم که منشا این بزرگی چه بود،عادلانه بود یا نه). شاه پیش از آنکه یک طبقه متوسط قوی و تولیدکننده در ایران شکل بگیرد آنها را کنار گذاشت و در خلاء یک نیروی تثبیت گر اجتماعی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. سرمایه داری تجاری (بازار) که نامطلوبترین نوع سرمایه داری است در پیوند با نیروهای بی هویت و سرگردانی که تفسیر خاصی از مذهب به آنها هویت بخشیده بود موفق شد سرمایه داری صنعتی را که مطلوبترین نوع سرمایه داری است از میدان به در کند و مقامها را بین بازار و روحانیون تقسیم کند.

نمی خواهم این نوشته به یک مقاله تبدیل شود ولی دوست دارم صحت ادعاهای مطرح شده در آن را با یک گزارش مستند بسنجم.

۱۳۸۷ آذر ۶, چهارشنبه

رانندگی آمریکایی

حدود 70 درصد خودروهایی که در شهر تردد می کنند SUV (در ایران بیشتر پاترول گفته می شود) یا TRUCK (وانتهای غول پیکر) هستند. برای من که راننده پراید بودم دیدن منظره نوجوانهایی که ( به خصوص دخترها) سوار چنین خودروهایی می شوند هراس انگیز است به خصوص که ایده آنها در استفاده از چنین خودروهای پرقدرتی این است که اگر تصادفی رخ دهد آنها بازنده نخواهند بود!این نظریه به خصوص بین پیرها خیلی طرفدار دارد. رانندگی آمریکاییها اصلا خوب نیست و خیلی بی ملاحظه هستند. ولی عجیب است که به همین نسبت آمار تصادفات بالا نیست. یکی از مخوفترین این نوع خودروها HUMMER است که مصرف سوخت بسیار بالایی دارد. این نوع ماشین ابتدائا برای ارتش آمریکا تولید شده بود.
اینجا بر خلاف ایران نمی توان شغل و درآمد افراد را از روی مدل ماشینشان حدس زد. دسترسی افراد به انواع روشهای تامین مالی خرید خودرو به اضافه فرهنگ به شدت مصرف گرای آمریکایی باعث می شود تا شاهد پارک دست کم یک خودرو جلوی هر خانه باشید. با ماهی 350 دلار می توانید آخرین مدلهای تویوتا را تا 3 سال اجاره کنید و بعد از آن اگر مایل بودید همان را به قیمت روز خریداری کنید. در اروپا (آلمان) حدود 70 درصد خودروها از نوع استیشن، ون، مینی ون و هاچ بک بود. حمل و نقل عمومی در اروپا بسیار منظم و قوی و سهل الوصول است. خطوط اتوبوسرانی فعال و منظم هستند و با قطار تقریبا به همه شهرکها و روستاها دسترسی دارید(منظورم هر روستا یک ایستگاه قطار نیست). ظاهرا تصمیم گیران آمریکایی نخواسته اند که طرح مشابهی با اروپا در آمریکا پیاده کنند. شهرها و راهها و زندگی آمریکایی طوری طراحی شده است که شما حتما باید از خودرو شخصی استفاده کنید. دو بار در سال قیمت نفت خام در جهان بالا می رود. یکی در آغاز فصل سرد و هنگامی است که آمریکاییها سردشان می شود و باید خانه هایشان را گرم کنند. دومی در آغاز تابستان و همزمان با شروع مسافرتهای تابستانی آمریکاییهاست. 280 میلیون خودرو شخصی در آمریکا وجود دارد و تقریبا به ازاء هر شخصی که قابلیت رانندگی دارد 1.25 خودرو وجود دارد.

۱۳۸۷ آذر ۵, سه‌شنبه

بگذرد این هم

یا رب دولت به خران دادی و عزت به سگان
ما هم به تماشای جهان آمده ایم.


العاقل یکفیه الاشاره.

۱۳۸۷ آذر ۲, شنبه

راه آمریکا از اسراییل می گذرد

به زودی قیمت نفت تا حدود 20 دلار سقوط خواهد کرد. آنوقت می خواهم بدانم که نبوغ ایرانی چه کار خواهد کرد. البته حدس زدنش کار سختی نیست. با کمی بگیر و ببند و چند تا افشاگری و احتمالا اعدام ( پیدا کردن افراد سزاوار اعدام در ایران امروز خیلی راحت است) می توان خود را به ستون بعدی رساند. جالب اینکه قیمت مواد غذایی و مصرفی که با بالارفتن قیمت نفت افزایش پیدا کرده بود پایین نیامده است و فقط سوخت ارزان شده است. یعنی اینکه ملتهای نفتی چند سال خوردند و حالا یک عمر باید پس بدهند. حالا مردم دنیای غرب طعم نفت 150 دلاری را چشیده اند و آمریکاییها در کنترل بحران توان آزمایی کرده اند. به زودی سربازان آمریکایی عراق را ترک خواهند کرد و اوباما با مساعدت بیشتری در صحنه جهانی همراهی خواهد شد. این هم یعنی اینکه وزن چماق نسبت به هویج بیشتر می شود. همه اینها در کنار کارهای احمدی نژاد و معاونش مشایی نشان می دهد که تحولات بزرگی در راه است. پیدا کردن جنس این تحولات البته هنوز سخت است . مشکل قضیه اینجاست که راه آمریکا از اسراییل می گذرد و البته دولت احمدی نژاد هم این را فهمیده است.

۱۳۸۷ آبان ۲۹, چهارشنبه

همه چیز جور

بارها از زبان افراد مختلف شنیده ام که در کشور ما باید هر چیزی با چیز دیگر جور دربیاید( اصطلاح دقیقش را خودتان بهتر می دانید). در و تخته باید با هم جور باشند. الآن همه چیز حسابی جور است. رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح تقریبا 150 کیلوگرم وزن دارد( البته ایشان حتما بیشتر ازمغزشان استفاده می کنند)، مدیرعامل سایپا یک جوان 29 ساله است که هیچ نسبتی هم با نخبگی ندارد، سرمربی تیم ملی فوتبال بابت 3 سال مربیگری قرار است 1.5 میلیارد تومان دریافت کند که مطمئنا هیج جای دنیا نصف این مبلغ را هم به او پرداخت نمی کنند، وزیر جدید کشور در 12 سال 150 میلیون دلار سرمایه انباشته است ( حتما بدون رانت و برای کمک به انقلاب اسلامی بوده است انشاالله)،از هر 8 نفر ایرانی یکی در دادگستری پرونده دارد،چهره های ماندگارش لابد کمی کمتر از نوبل هستند، به عنوان تولید کننده نفت بیش از 100 سال است که نفت خام صادر می کنیم و تازه بنزین و ...وارد می کنیم، روسای دنیا از رئیس جمهور ما نسخه درمان دردهای کشورشان را می گیرند و.....همه چیز درست چیده شده است، خداوند عادل است و کسی جز ملت ایران مسوول وضعیت کنونی نیست. اگربعضی ملتها نباشند دنیا چه آسیبی می بیند؟

۱۳۸۷ آبان ۲۵, شنبه

امامزاده آنلاین

دیروز در یکی از پستهای سایت بالاترین متوجه مطلبی راجع به امامزاده سیار شدم. مطلب را خواندم و حیرت کردم که حماقت آدمها چقدر می تواند بدیع و عمیق باشد. احتمالا با توجه به دسترسی مومنین! محترم به سیستمهای ضبط و پخش آنلاین و ماهواره ای به زودی شاهد زیارت اهل قبور در اینترنت و پرداخت نذورات با کردیت کارت خواهیم بود!

خاطره

برای رفتن به آمریکا باید در فرودگاه شارل دوگل پاریس توقف می کردیم تا با هواپیمای دیگری پرواز کنیم. فاصله بین دو پرواز فقط یک ساعت بود. فکر نمی کردیم مشکلی پیش بیاید. بعد از اینکه مدتی تابلوها و علائم را دنبال کردیم متوجه شدیم که طبق نقشه هنوز خیلی با ترمینال خروجی فاصله داریم. تنها راه رفتن به آنجا استفاده از ترن هوایی بود. تا رسیدن به ترمینال خروجی کلا 40دقیقه و تا پیدا کردن درگاه خروجی 5 دقیقه مجموعا 45 دقیقه طول کشید. در اینجا یکی از ماموران فرودگاه به ما نزدیک شد و بعد از اینکه از اسم و مقصد ما آگاه شد به ما گفت شما پرواز را از دست داده اید و نمی توانید بروید. بنده خدا تا متوجه شد که دارد با آتش بازی می کند! ما را به میز ارفرانس معرفی کرد. من هم جریان را گفتم و تاکید کردم که قصور از ما نبوده است. آرامش طرف واقعا اعصابم را به هم ریخته بود. او به چند جا زنگ زد که چون فرانسوی صحبت می کرد چیزی نفهمیدم. داشتم فکر می کردم که آنها مسوول وضعیت پیش آمده هستند و حتما دارد برای امشب ما هتل رزرو می کند و ترتیب پرواز بعدی را می دهد و در این صورت تکلیف بار ما چه می شود که ناگهان به ما گفت دنبالم بیایید. او شروع به دویدن کرد و ما هم همینطور. بدون اینکه کسی بلیط ما را وارسی کند و کارت پرواز بگیریم و در صف بایستیم تا از درگاه امنیتی عبور کنیم از یک درگاه مخصوص به سرعت گذشتیم و وارد هواپیما شدیم. عین فیلمهای سینمایی شده بود.اول فکر کردم حتما تعداد پرواز به آمریکا زیاد است که اینطور جایابی می کنند ولی بعدا متوجه شدم که هواپیما را 20 دقیقه نگه داشته اند تا ما برسیم. کلی مشعوف شدم!ارفرانس هم همین طور.

۱۳۸۷ آبان ۲۳, پنجشنبه

هویت ایرانی و آینده ایران

برای خودم تحلیلی دارم که فکر می کنم با استفاده از آن خیلی از واقعیتهای جامعه ایرانی را می توان توضیح داد. هویت ایرانی 3 پایه دارد:
1- بخش ایرانی که بیشتر مربوط به افتخارات ایران قبل از اسلام می شود و هنوز در ایران ساری و جاری است و مثلا نوروز یکی از جلوه های آن است. داستانهای شاهنامه و آنچه موجب تمایز ما از عربها، ترکها و دیگر همسایه هاست در همین بخش می گنجد.
2- بخش مذهبی که عمدتا تحت تاثیر شیعی گری است و آن هم بیشتر به دوران صفویه و بازمانده های آن بر می گردد.
3- بخش تجدد گرایانه و یا مدرن که به نظرم عمق زیادی ندارد ولی مساحت آن قابل توجه و رو به رشد است. 
هر نیروی تمدن سازی که بخواهد در ایران فعالیت و رشد کند باید ترکیب مناسبی از این 3 بخش باشد.  حکومت پهلوی به نیروهای مذهبی بی اعتنایی کرد و از همین ناحیه ضربه خورد. تا قبل از حکومت پهلوی نیز اساسا اندیشه توسعه در سطح حکومت چندان مطرح نبوده است (به جز دوران عباس میرزا و امیر کبیر). جمهوری اسلامی به بخش ایرانی بی اعتنایی می کند، با تجدد مشکل جدی دارد و بر آن بخش از فرهنگ مذهبی تاکید می کند که اساسا سازنده و مفید نیست. بنابر این هویت ایرانی روز به روز متزلزلتر خواهد شد. سازنده ایران افرادی هستند که مذهبی ( نه به روایت جمهوری اسلامی بلکه بیشتر به معنی اخلاق گرا)، آگاه به گذشته و افتخارات و فرهنگ ایران و در عین حال مشتاق استفاده از دستاوردهای ملتهای پیشرفته به خصوص غربیها باشند. تعداد این افراد بنا به دانش من بسیار محدود است و به سختی رشد می کند و با همه گونه مشکل چه داخلی و چه خارجی روبروهستد. جمهوری اسلامی به راحتی می تواند به اصطلاح غربزده ها را مطرود کند ولی نمی تواند براحتی از پس این نوع آدمها بربیاید. دشمنان ایران هم مانع از رشد این آدمها شده و می شوند چون چانه زدن با این افراد خیلی مشکل است و منافع آنها را تامین نمی کند. هرگاه تعداد این افراد به یک عدد بحرانی رسید و از یک آستانه معینی رد شد ( که البته نمی دانم دقیقا چقدر است ولی علی الاصول قابل محاسبه است) آنگاه می توان از آینده ایران صحبت کرد.

۱۳۸۷ آبان ۲۱, سه‌شنبه

ایران بدون نفت

باید کم کم فکر کنیم که ایران بدون نفت چه شکلی خواهد بود، نه فقط به خاطر اینکه قیمتها در حال کاهش است بلکه به خاطر اینکه منابع نفتی ایران سالهای طولانی محروم از سرمایه گذاری و فناوریهای نوین بوده است و در نتیجه قدرت تولید کاهش یافته است و با افزایش مصرف داخلی، نفتی برای صادرات نمی ماند. حیف شد، قبل از اینکه بتوانیم به جای نفت خام مواد پتروشیمی صادر کنیم داریم توان تولید بیش از مصرف داخلی را از دست می دهیم. حدس می زنم ایران بیشتر شبیه پاکستان شود تا ترکیه. ترکیه در 20 سال گذشته توانسته است زیربناهای اصلی اقتصاد را توسعه دهد و حالا یک صادرکننده مهم در جهان است و تولید ناخالص داخلی آن نزدیک 2 برابر ایران است. دانشگاههای خوبی دارد و با این حال دانشجو به خارج اعزام می کند. می خواهم یک مقایسه کوچک انجام دهم. دانشگاه صنعتی شریف 43 سال پیش تاسیس شده است و دانشگاه بیلکنت آنکارا 23 سال پیش. تعداد مقالات چاپ شده از بیلکنت در گروه مجلات فیزیکال ریویو 229 تاست و تعداد مقالات چاپ شده از شریف در همین گروه از مجلات 114 تا، یعنی کمتر از نصف. بنابر این پشت سر گذاشتن ترکیه تا 1400 حتی در تعداد مقاله ( ونه موارد سخت تر مانند توسعه صادرات و ...) خیالی بیش نیست. همه اینها در حالی است که ما از سرمایه نفت و گاز برخوردار بوده ایم و ترکها نه. اگر نفت نداشته باشیم تازه معلوم خواهد شد که چند مرده حلاجیم.

۱۳۸۷ آبان ۲۰, دوشنبه

خاطره

تیرماه پارسال در اصفهان بودم. با دو نفر از دوستان رفتیم که دیدنیها را ببینیم. برای دیدن مسجد شیخ لطف الله بلیط خریدیم. فکر کنم نفری پانصد تومان بود. این مسجد چند صحن داشت و افرادی در بعضی گوشه ها مشغول کار تعمیر و مرمت بودند. متوجه شدم که مردم از پشت یکی از این صحنها به راحتی و بدون هیچ مانعی و هیچ پرداختی وارد این صحن و سپس مسجد می شوند و بعد به دنبال کار خود می روند. از ظاهرشان پیدا بود که همه آنها اصفهانی هستند و راهها را بلدند! وقتی ماجرا را به مسوول فروش بلیط ( ولابد مسوول جلوگیری از ورود بدون بلیط) گفتم فقط لبخند زد! این اصفهانیها عصاره فرهنگ ایرانی هستند.

۱۳۸۷ آبان ۱۹, یکشنبه

اصلاحات-5

خواستم مطلبی تند و تیز در انتقاد از ایران و ایرانی و دولت ایران و فرهنگ ایران و...بنویسم. پشیمان شدم و عقل پیشه کردم. البته این چندمین باری است که چنین اتفاقی می افتد. فکر کردم که ما بیش از نقد و تخریب و کار سلبی به کار ایجابی احتیاج داریم. ایرانیها در انتقاد و تخریب یکدیگر استادند. شرح این خون جگر بماند برای وقت دیگر. ما کارهای همدیگر را قبول نداریم و آنها را تکمیل نمی کنیم. انگار همه چیز را باید خودمان از اول شروع کنیم تا مصداقی باشد بر:
هر که آمد عمارتی نو ساخت        رفت و خانه به دیگری پرداخت
ما احتیاج داریم که یکدیگر را با همه ضعفها و قوتها بپذیریم و یکدیگر را اصلاح کنیم. سقوط یکی را سقوط خود بدانیم و از دستاوردهای مثبت دیگران شاد شویم. شاید بعد از سالیان دراز و به مرور، وجوه تاریک ملت ما جای خود را به وجوه تابناک همین ملت وملتهای دیگر بدهد.



۱۳۸۷ آبان ۱۸, شنبه

سلسله رسواییها

فکر می کنم با توجه به فرهنگ عمومی ایرانیها که چیزی کمتر از رسوایی را خبر نمی دانند و روزنامه یا سخنران وقتی خوب و پرمایه به حساب می آید که چیزی را افشا کند و با توجه به فساد عمیق و گسترده در همه امور سیاسی و اقتصادی ایران (به سختی می توان مسوولان بالیاقت و کاردان و در عین حال پاکدامن پیدا کرد- قحط الرجال) و نیز با در نظر گرفتن مچ گیریهای اخیر(کردان گیت)، باید منتظر ادامه افشاگریها و رسواییها بود. احمدی نژاد تنها یک راه دارد تا دوباره رئیس جمهور شود و آنهم خرید رای مردم از طریق افشای کسانی است که رسوایی آنها دل مردم را شاد می کند. باشید و ببینید.

۱۳۸۷ آبان ۱۶, پنجشنبه

اوباما

چند عامل در انتخاب اوباما مهم بوده است که به نظرم توجه چندانی به آن نشده است. یکی اینکه او شخصیت رییس جمهوری دارد. یعنی رفتار و کرداری متشخص و برازنده یک رییس جمهور دارد. بسیار حساب شده حرف می زند و مودب است .دوم اینکه لهجه اش مانند سیاهان آمریکا نیست زیرا در خانواده ای سفید پوست بزرگ شده است و این خیلی مهم است. اگر لهجه سیاهان را داشت هرگز انتخاب نمی شد. سوم اینکه سخنران بسیار ماهری است و شنوندگان را به نوعی مسحور می کند. در آمریکا کشیشهایی هستند که سخنرانان ماهری هستند و حرفهایشان از شبکه های رادیویی و تلویزیونی به خصوص در آخر هفته پخش می شود. آنها موعظه می کنند. چیزی شبیه به آخوندهای وطنی و البته در سطحی کاملا متفاوت و با زبانی نو.
راستش اول با توجه به هیجانات انتخابات، تیتر دوم خرداد آمریکا را انتخاب کرده بودم تا چیزی متفاوت بنویسم ولی دیدم مسعود بهنود زودتر دست به کار شده است! البته من حق خود را محفوظ می دانم.


۱۳۸۷ آبان ۱۵, چهارشنبه

سیاهان در کاخ سفید

برای مردم آمریکا وهمه جهان خوشحالم که اوباما پیروز شد. این نشاندهنده پیروزی لیبرالیسم بر نژادپرستی، البته به لطف فشارهای اقتصادی بود. این به معنی آن بود که حتی نژادپرستها پول را بیشتر می پسندند. حدود40 سال پیش سیاهها در آمریکا حتی حق رای نداشتند و حالا چشمان آمریکا به یک سیاهپوست دوخته شده است تا شاید ایده های جدید او خون تازه ای در رگهای آمریکا جاری کند. بنا به گزارش تلویزیونها حدود یک میلیون نفر در شیکاگو ( مرکز ایالت ایلینوی که اوباما سناتور آنجاست) در خیابانها جمع شده اند و از انتخاب اوباما ابراز خوشحالی می کنند.

مسلمانی ما

بابی نایت مربی تیم بسکتبال دانشگاه که یک قرارداد هفتصد هزار دلاری برای یک سال با دانشگاه بسته بود تمام این مبلغ را به دانشگاه اهدا کرد. قبلا هم شنیده بودم که مایکل جردن ستاره بسکتبال که برای بازی در یک فصل 40 میلیون دلار دریافت کرده بود تمام این مبلغ را به آسیب دیدگاه حادثه 11 سپتامبر اهدا کرده بود. حالا این نامسلمانها را با مسلمانان وطنی مقایسه کنید که برای پیرزوی تیمشان به جمکران وقم می روند و یک ونیم میلیارد تومان برای 3 سال را ناقابل می دانند. آیا این افراد حاضرند برای مردم و کشور نه ، برای اسلام و فقط یک فصل مجانی کار کنند؟
فلان مربی حتی نمی تواند یک جمله درست فارسی صحبت کند و دستمزد دریافتی سالانه اش از مرتبه صد میلیون تومان است. یکی از اینها قرار است پانصد میلیون تومان برای یک سال دریافت کند. آیا دولت حاضر است یک دهم این مبلغ را به استادان خارج از کشور بدهد تا مثلا هدایت پایان نامه 5 دانشجوی دکترا را قبول کنند؟ دقت کنید که امثال مایکل جردن پول خود را از باشگاههای خصوصی می گیرند ودر مقابل تقریبا تمام باشگاههای داخل کشور دولتی هستند.

۱۳۸۷ آبان ۱۴, سه‌شنبه

تاریخ

چرا مسلمانها همواره اصرار داشته و هنوز هم دارند که دیگران را مسلمان کنند؟ مگر این اسلام چه گلی به سر آنها زده است؟ به چه اوجی دست پیدا کرده اند که دیگران از آن محرومند؟ آیا مثلا رفاه بیشتری دارند؟ آمار جرم و جنایت در بین آنها کمتر است؟ آیا خداوند بهشت موعود را برای مسلمانها تضمین کرده است؟جالب آنکه ازبین ملتهای مسلمان فقط عربها و ترکها بودند که سعی کردند دیگران را به زور شمشیر مسلمان کنند، همانها که تمدنی نداشتند. از عمر و یزید اموی که اندلس را فتح کرد بگیرید تا محمود غزنوی که راه هند را خوب یاد گرفته بود. ایرانیها، مصریها،هندیها و رومی ها که خود تمدن قابل توجهی داشتند چنین کاری نکردند. آیا این به آن معنا نیست که انگیزه اصلی این دعوتها چشمداشت به مال و نعمتهای دیگری بوده است؟ اکنون هم که بعضی ها کار تبلیغی برای دین می کنند کاری به آفریقا و آمریکای جنوبی و چین و هند و ...ندارند و همه تلاشها معطوف آمریکای شمالی و اروپاست (البته به استثنای عربستان که همه جا خرج می کند و داستانش فرق دارد). در اروپا و آمریکا مسجد می سازند و دفتر تبلیغاتی دارند و لابد امید دارند که روزی صاحب نعمات آنها شوند. شاید هم بهره مند هستند و .... تاریخ، بیش از آنچه از ابتدا به نظر می آید، آموزنده است.

۱۳۸۷ آبان ۱۲, یکشنبه

طریقت گولی (طنز)

بنا به نوشته های اهل طریقت ، مراحل طریقت 7 تاست که عبارتند از: طلب،عشق،معرفت،استغنا،توحید،حیرت و فنا. هرکدام البته آیینی دارد و تعریفی. متاسفانه آنچه من بیشتر شاهدش بوده ام مراحل طریقت گولی بوده است! این طریقت فعلا! 4 منزل دارد. این منزلها به ترتیب افزایش وخامت عبارتند از گول،گاگول،اسکول و شاسکول. برای آنها که نگران قلت منزل هستند مژده می دهم که برای هر کدام از این منازل می توان ضریبی تعریف کرد که بین صفر تا یک تغییر می کنند و مراحل آنها بی نهایت است و آنها چنین هستند: گولیته،گاگولیته،اسکولیته و شاسکولیته. بکوشید تا جامه ذلت نپوشید و این منازل را به طریق معکوس طی کنید تا دست کم اگر از اهل طریقت و شریعت نیستید از اهل جماعت گول نیز نباشید:)

خاطره

دکتر اردلان (دانشگاه شریف) یکبار سر کلاس گفت که هروقت یقین کردید در ایران کاری هست که شما حتما می توانید انجام دهید اشتباه کرده اید و باز اگر یقین کردید در ایران کاری هست که شما حتما نمی توانید انجام دهید باز هم اشتباه کرده اید! این را باید به قوانین مورفی اضافه کرد.

حقوق

به این باور رسیده ام که دیگر شاخصهای رشد اقتصادی نشاندهنده رفاه و خوشبختی یک ملت نیستند. آنچه که به خودی خود واجد اهمیت است و البته بستری مناسب برای رشد شاخصهای دیگر است قوانین حقوقی، رویه های قضایی و درجه اهمیت حقوق شهروندی است. اگر در کشوری بستر حقوقی مناسب وجود داشته باشد حتما وضعیت اقتصادی اش خوب و یا رو به بهبود است ولی بر عکسش درست نیست. در واقع آنچه اهمیت دارد نوع نگاه آن جامعه و حکومت به انسان و حقوق اوست. قطعا وضع اقتصادی عربهای خلیج فارس نمونه است ولی لزوما کشورهای پیشرفته ای نیستند. مقایسه نظامهای اقتصادی و حقوقی کشورهای مختلف آموزنده است.

۱۳۸۷ آبان ۱۱, شنبه

اصلاحات 4

خیلی سعی کردم از به کاربردن این صفت برای ایرانیها اجتناب کنم چون متهم کردن یک ملت به این خصیصه زشت هم ناپسند است و هم جسارت می خواهد. از طرفی ظاهرا داریوش پادشاه هخامنشی در سنگ نوشته بیستون دعا کرده است که مردم از دروغ نجات پیدا کنند( خودتان تحقیق کنید). نتیجه اینکه با عرض معذرت به پیشگاه ایرانیان راستگو باید گفت بسیاری از ایرانیان دروغگو هستند. سعدی علیه الرحمه نیز می فرماید دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز و خوب مگر نه این است که همیشه مصلحتی وجود دارد برای دروغ گفتن. داستانی شنیده ام از ماجرای قتل عمر به دست فیروز که وقتی مردم پرسان پرسان دنبال رد قاتل می گشتند و به حضرت علی (ع) رسیدند ایشان با اینکه فیروز را دیده بود بلند شد و جای خود راعوض کرد و گفت از وقتی که اینجا نشسته ام کسی را ندیده ام! البته من شخصا" داستان را قبول ندارم ولی این نشاندهنده آن است که مردمان دروغگو چقدر برای این رفتار خود تلاش کرده اند تا حجت و مدرکی از آسمان فراهم کنند. نشانه های دروغگویی هم که البته فراوان است. آنچه عیان است چه حاجت به بیان است؟ کافی است به زندگی دوگانه بسیاری از مردم نگاه کنید و ببینید که چگونه اولا رفتار و گفتارشان فرق دارد و ثانیا رفتارشان در خانه با رفتارشان در محل کار و کسب متفاوت است. گناه این یکی دیگر به گردن آموزش و پرورش نیست و به نظرم نقش خانواده ها خیلی پررنگ است و به همین خاطر درمانش خیلی سخت است. درمان این درد از غنی سازی اورانیوم و سفر به ماه خیلی سخت تر است.