۱۳۸۷ مهر ۱۳, شنبه

آینده ایران

اگر منظور ازآینده داشتن ، بالا رفتن درآمد سرانه، تامین اجتماعی کامل، داشتن جامعه خرد محور؛ خودباوری ملی ، داشتن مردمی آگاه به هویت خود و توانا در اخذ و کسب دانش و مهمتر از همه منظم، سالم،پرتلاش و اخلاق گرا باشد به نظر من ایران آینده ای ندارد. در ایران بیشتر پولها صرف حفظ قدرت می شود و نه توسعه. فساد در همه ابعاد آن ( اداری ، مالی؛ اخلاقی و ...)در حال گسترش است و دروغگویی جزو فطرت مردم( و البته حاکمان) شده است. البته کاملا تقصیر حاکمان نیست. از کوزه برون همان تراود که در اوست. خلایق هر چه لایق. به فرمایش حضرت علی (ع) مردم به حاکمانشان بیشتر شبیه هستند تا پدرانشان.
به این ترتیب آنچه شدیدا نیاز به اصلاح دارد خود مردم ایران هستند. مردمی که رفتارها و خصوصیات خود را در حاکمانشان بازتولید می کنند. به نظرم آنها باید در همه ابعاد وجودیشان نوسازی شوند. جای نوسازی کجاست؟ خانواده و آموزش و پرورش. فکر می کنم همه قبول دارند که رفتارها و اعمال و کردار نسل پس از انقلاب تفاوت قابل توجهی با نسلهای پیش از انقلاب دارد و این تفاوت روز به روز آشکارتر می شود. البته این تفاوت به سمت انحطاط نشانه گیری شده است و مجموعا به گونه ای است که ذخیره معنوی و سرمایه اجتماعی یک ملت که در طول تاریخ انباشته شده بود به سرعت در حال محو شدن است. این انحطاط مستقیما از خانواده ها شروع می شود. شرح آن را به فرصت دیگری واگذار می کنم. وضع آموزش و پرورش هم که اظهر من الشمس است ونیازی به توضیح ندارد. بدتر از همه اینکه من جایی ندیده ام و یا نخوانده ام که کسی از بین حاکمان و سیاست بازان (کلمه سیاستمدار را لایق آنها نمی دانم) به اصلاح آموزش و پرورش و شیوه تعلیم و تربیت و رسیدگی به وضعیت آشفته مالی آموزگاران و دبیران و مهمتر از همه ترمیم شآن اجتماعی آسیب دیده آنها اشاره ای کند و برنامه ای ارائه دهد.
به عنوان یک ملت ما فرصتهای زیادی را از دست داده ایم که تمدن خودمان را داشته باشیم. به نظرم ما هیچ گاه به ژاپن و چین، آمریکا و یا اروپا تبدیل نخواهیم شد. وضعیت تاریخی و تمدنی، وضعیت سرزمینی و اعتقادات و ایده آلهای ما با آنها کاملا متفاوت است.
مردم ما وقتی خواهند توانست آینده ای روشن داشته باشند که بتوانند تمدنی جدید را تعریف و پایه ریزی کنند و این به نیروی انسانی آگاه و توانا احتیاج دارد. همانهایی که در خانواده و آموزش و پرورش قرار است تربیت شوند. بنابر این ایران آینده ای ندارد هرچند آرزومندم که این شرایط به نحوی هرچه زودتر تغییر کند.

۲ نظر:

کاساندرا گفت...

برای « فکر می کنم همه قبول دارند که رفتارها و اعمال و کردار نسل پس از انقلاب تفاوت قابل توجهی با نسلهای پیش از انقلاب دارد و این تفاوت روز به روز آشکارتر می شود. البته این تفاوت به سمت انحطاط نشانه گیری شده است و مجموعا به گونه ای است که ذخیره معنوی و سرمایه اجتماعی یک ملت که در طول تاریخ انباشته شده بود به سرعت در حال محو شدن است.» آماری داری؟

فکر نمی‌کنی که نسل قبل ما هم نسبت به ما همین احساس رو داره و نسل بعدهای اروپایی نسبت به قبلیها؟

ویلی برانت یه‌بار در جمع دانشجوها یه‌چیزی در مورد انحطاط نسل جوان و این‌که تمام دستاوردهای فرهنگی تاریخ آلمان رو به باد می‌دن سخنرانی می‌کرده. حرفاش که تموم می‌شه می‌گه اینارو صدسال پیش بیسمارک گفته و دیدیم که غلطه.

غریب آشنا گفت...

راستش بیشتر متکی به شهودم هستم و در واقع شهود دیگران رو به شهادت طلبیدم. آماری که اینجا به درد بخوره یا تهیه نمیشه یا محرمانه تلقی می شه و در جامعه منتشر نمیشه. ولی چرا به جرم و جنایت نگاه نمی کنی؟ اینها رو میتونی تو مصاحبه های روزانه مسوولین پلیس و بهزیستی و ... پیدا کنی که اعتیاد از تریاک به هرویین و شیشه و... تغییر کرده، سن فحشا پایین اومده،تعداد قتل زیاد شده،درصد طلاق بیشتر شده و ....
در مورد حرفای ویلی برانت هم باید بگم اولا انحطاط ما با اونها فرق داره. شاید دامناشون بالاتر رفته باشه ولی هنوز اروپایی هستند. ما چی؟ آیا بعد از این تغییرات داریم اروپایی می شیم؟ نه ما فقط بی هویت می شیم. البته جواب من به اون آقا اینه که گرچه آلمانی ها هنوز خیلی قدرتمندند ولی نسل فعلیشون به اندازه قبل کار نمی کنه و خروجی کمتری داره ( حتی با معیارهای جدید). اگر تو دنیا جلو هستند دلیلش اینه که بیشتر دنیا همین مشکل رو داره. چینی ها هم احتمالا دچار همین مشکل خواهند شد.