۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

شرف مکان یا شرف مکین


این عکس فقط مشتی نمونه خروار است. آقای خامنه ای بر یک صندلی بلندتر از بقیه صندلی ها نشسته است. واقعا معنی چنین کاری را درک نمی کنم. آیا کسی که بالاتر نشسته است دارای فضل و شرفی هم می شود؟ آیا کسی که فضل و شرفی دارد حتما باید جایگاه بلندتری داشته باشد؟ چه گناه بی لذتی است این کار! پادشاهانی که بر تخت می نشستند دست کم بر تختی با شکوه و آراسته به زیور می نشستند که به چشم شاه و دیگران خوش می آمد و نشانه ای از ثروت بود. در مورد ایشان ولی استفاده از تخت و تاج با نمایش زهد و افتادگی نمی خواند و لاجرم باید به صندلی بلند اکتفا کرد. عربها می گویند شرف المکان بالمکین. اگر کسی واجد بزرگی باشد جایگاهش هم ارج پیدا می کند ولی بر عکسش صحیح نیست. فکر می کردم در این دوره و زمانه این رسمها برافتاده و قبیح شمرده می شود ولی گویا خیلی ها از دوره و زمانه دیگری به زمان ما پرتاب شده اند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

کسی نگران ایران هست؟

بوی بهبود از اوضاع ایران به مشام نمی رسد. عده ای نگران آقا و بعضی نگران معجزه هزاره سوم هستند. اصلاح طلبان هم خود را آماده معامله می کنند. به گمانم رسانه ها در حال آماده سازی مردم برای برخوردهای سنگین سیاسی و امنیتی در تهران هستند. برای طیف آقای خامنه ای بنی صدری شدن احمدی نژاد یک آرزوست ولی بعید می دانم احمدی نژاد لقمه ای باشد که در گلو گیر نکند و موجب مرگ نشود به خصوص که از اشارات سابق مشایی بر می آید که خود را آماده چنین روزهایی کرده بودند.

برای هر طرف هر اتفاقی بیافتد و پیروزی نصیب هر گروه که شود خیر و برکتی نصیب ملت ایران نخواهد شد. هیچ صداقت و شرافت و فضیلتی در دو سوی دعوا نمی بینم. این مردم هستند که در آتش جهل و خرافات و مقدس سازی و تحریمهای جهانی و اتلاف منابع و تخریب فرهنگی می سوزند و تاوان می دهند. جنگ و دعوا بسیار نزدیک است و البته حکومت برای اینکه در جهان نشان دهد پوست انداخته است و شایسته آن است که تخفیفی دریافت کند به آن بسیار احتیاج دارد. مدیریت این آخرین بحران جمهوری اسلامی کار بسیار سختی است و معلوم نیست چه کسی و یا گروهی حرف آخر را خواهند زد و چه مقبولیتی نزد غربی ها خواهند داشت. به مردمانی احتیاج داریم که نگران ایران باشند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۲, پنجشنبه

یک لذت دیر

به نوشته ها و مصاحبه های عباس میلانی علاقمندم و همیشه آنها را دنبال می کنم.اخیرا نوشته ای از دکتر فخرالدین عظیمی استاد تاریخ دانشگاه کانتیکت آمریکا در نقد کتاب شاه نوشته عباس میلانی در وبسایت فارسی بی بی سی خواندم و بعد از مدتی طولانی از یک متن فارسی هم به لحاظ محتوای مستدل و محکم و هم به لحاظ قوت ادبی و شیوایی بیان لذت بردم. این متن بار دیگر به یادم آورد که شیفته کسی نشوم و معیارهای نقد و تحلیل را همواره یاد بگیرم و به کار ببندم. توصیه می کنم شما هم این متن را بخوانید.