۱۳۹۱ آذر ۱۳, دوشنبه
چرا؟
۱۳۹۱ مهر ۱۶, یکشنبه
عاقبت ما
۱۳۹۱ تیر ۶, سهشنبه
علوم سیاسی یا روانشناسی
۱۳۹۱ خرداد ۱۸, پنجشنبه
وقتی علامه طباطبایی سست استدلال است -
بعضى ها به اين حكم يعنى ((جواز تعدد زوجات )) چند اشكال كرده اند.
اول اينكه : اين حكم آثار سوئى در اجتماع به بار مى آورد زيرا باعث جريحه دار شدن عواطف زنان مى شود و آرزوهاى آنان را به باد داده ، فوران عشق و علاقه به شوهر را خمود و خاموش مى كند و حس حب او را مبدل به حس انتقام مى گرداند. و در نتيجه ، ديگر به كار خانه نمى پردازد و از تربيت فرزندان شانه خالى مى كند. و در مقابل خطائى كه شوهر به او كرده در مقام تلافى بر مى آيد و به مردان اجنبى زنا مى دهد و همين عمل باعث شيوع اعمال زشت و نيز گسترش خيانت در مال و عرض و... مى گردد و چيزى نمى گذرد كه جامعه به انحطاط كشيده مى شود.
دوم اينكه : تعدد زوجات مخالف با وضعى است كه از عمل طبيعت مشاهده مى كنيم چون آمارگيرى هائى كه در قرون متمادى از امتها شده نشان مى دهد كه همواره عدد مرد و زن برابر بوده و يا مختصر اختلافى داشته است معلوم مى شود طبيعت براى يك مرد. يك زن تهيه كرده ، پس اگر ما خلاف اين را تجويز كنيم بر خلاف وضع طبيعت رفتار كرده ايم .
سوم اينكه : تشريع تعدد زوجات مردان را به حرص در شهوترانى تشويق نموده و اين غريزه حيوانى (شهوت ) را در جامعه گسترش مى دهد.
و چهارم اينكه : اين قانون موقعيت اجتماعى زنان را در جامعه پائين مى آورد و در حقيقت ارزش چهار زن را معادل با ارزش يك مرد مى كند و اين خود يك ارزيابى جائرانه و ظالمانه ، است حتى با مذاق خود اسلام سازگار نيست ، چرا كه اسلام در قانون ارث و در مساءله شهادت يك مرد را برابر دو زن قرار داده ، با اين حساب بايد ازدواج يك مرد را باد و زن تجويز كند نه بيشتر پس تجويز ازدواج با چهار زن به هر حال از عدالت عدول كردن است آن هم بدون دليل و اين چهار اشكال اعتراضاتى است كه مسيحيان و يا متمدنين طرفدار تساوى ((حقوق زن و مرد)) بر اسلام وارد كرده اند.
جواب از اشكال اول را مكرر در مباحث گذشته داديم و گفتيم كه اسلام زير بناى زندگى بشر و بنيان جامعه انسانى را بر زندگى عقلى و فكرى بنا نهاده است نه زندگى احساسى و عاطفى در نتيجه هدفى كه بايد در اسلام دنبال شود رسيدن به صلاح عقلى در سنن اجتماعى است نه به صلاح و شايستگى آنچه كه احساسات دوست مى دارد و مى خواهد. و عواطف به سويش كشيده مى شود.
و اين معنا به هيچ وجه مستلزم كشته شدن عواطف و احساسات رقيق زنان و ابطال حكم موهبتهاى الهى و غرايز طبيعى نيست ،
و تربيت دينى در اسلام زن را بگونه اى بار مى آورد كه هرگز از اعمالى نظير تعدد زوجات ناراحت نگشته و عواطفش جريحه دار نمى شود (او همينكه مى بيند خداى عزوجل به شوهرش اجازه تعدد زوجات را داده تسليم اراده پروردگارش مى شود و وقتى مى شنود كه تحمل در برابر آتش غيرت مقامات والائى را نزد خداى تعالى در پى دارد به اشتياق رسيدن به آن درجات تحمل آن برايش گوارا مى گردد ((مترجم )) ).
بله يك زن غربى كه از قرون متمادى تاكنون عادت كرده به اينكه تنها همسر شوهرش باشد و قرنها اين معنا را در خود تلقين نموده ، يك عاطفه كاذب در روحش جايگير شده و آن عاطفه با تعدد زوجات ضديت مى كند. دليل بر اين معنا اين است كه زن غربى به خوبى اطلاع دارد كه شوهرش با زنان همسايگان زنا مى كند و هيچ ناراحت نمى شود، پس اين عاطفه اى كه امروز در ميان زنان متمدن پيدا شده عاطفه اى است تلقينى و دروغين .
و اين نه تنها مرد غربى است كه هر زنى را دوست داشته باشد (چه بكر و چه بيوه ، چه بى شوهر و چه شوهردار) زنا مى كند، بلكه زن غربى نيز با هر مردى كه دوست بدارد تماس غير مشروع برقرار مى كند و از اين بالاتر اينكه زن و مرد غربى با محرم خود جمع مى شوند و مى توان ادعا كرد كه حتى يك انسان غربى از ميان هزاران انسان را نخواهى يافت كه از ننگ زنا بر حذر مانده باشد (چه مردش و چه زنش ) انسان غربى به اين هم قانع نيست بلكه عمل زشت لواط را هم مرتكب مى شود و شايد مردى يافت نشود و يا كمتر يافت شود كه از اين ننگ سالم مانده باشد و اين رسوائى را بدانجا رساندند كه در چند سال قبل از پارلمان انگليس خواستند تا عمل لواط را برايشان قانونى كند چون آنقدر شايع شده بود كه ديگر جلوگيريش ممكن نبود و اما زنان و مخصوصا دختران بكر و بى شوهر كه فحشاء در بينشان به مراتب زننده تر و فجيع تر بود.
و جاى بسيار شگفت است كه چگونه زنان غربى از اين همه بى ناموسى كه شوهرانشان مى بينند متاءسف نگشته ، دلها و عواطفشان جريحه دار نمى شود،
و اما اينكه گفتند: تعدد زوجات باعث دلسردى زنان در اداره خانه و بى رغبتى آنان در تربيت اولاد مى شود و نيز اينكه گفتند: تعدد زوجات باعث شيوع زنا و خيانت مى گردد درست نيست زيرا تجربه خلاف آن را اثبات كرده است .
در صدر اسلام حكم تعدد زوجات جارى شد و هيچ مورخ و اهل خبره تاريخ نيست كه ادعا كند در آن روز زنان به كار كردن در خانه بى رغبت شدند و كارها معطل ماند و يا زنا در جامعه شيوع پيدا كرد بلكه تاريخ و مورخين خلاف اين را اثبات مى كنند.
علاوه بر اينكه زنانى كه بر سر زنان اول شوهر مى كنند، در جامعه اسلامى و ساير جامعه هائى كه اين عمل را جايز مى دانند با رضا و رغبت خود زن دوم يا سوم يا چهارم شوهر مى شوند و اين زنان ، زنان همين جامعه ها هستند و مردان آنها را از جامعه هاى ديگر و به عنوان برده نمى آورند و يا از دنيائى غير اين دنيا به فريب نياورده اند و اگر مى بينيم كه اين زنان به چنين ازدواجى تمايل پيدا مى كنند به خاطر عللى است كه در اجتماع حكم فرما است و همين دليل روشن است بر اينكه طبيعت جنس زن امتناعى از تعدد زوجات ندارد و قلبشان از اين عمل آزرده نمى شود بلكه اگر آزردگى اى هست از لوازم و عوارضى است كه همسر اول پيش مى آورد زيرا همسر اول وقتى تنها همسر شوهرش باشد دوست نمى دارد كه غير او زنى ديگر به خانه اش وارد شود زيرا كه مى ترسد قلب شوهرش متمايل به او شود و يا او بر وى تفوق و رياست پيدا كند و يا فرزندى كه از او پديد مى آيد با فرزندان وى ناسازگارى كند و امثال اين گونه ترس ها است كه موجب عدم رضايت و تاءلم روحى زن اول مى شود نه يك غريزه طبيعى .
۱۳۹۱ فروردین ۳, پنجشنبه
مناظره ي منبر و دار ، شعري از اُستاد شهريار
چشمش اُفتاد و ديد چوبه ي دار
عصبي گشت و غيضي و غضبي
بانگ بر زد كه اي خيانت كار
تو هم از اهل بيت ما بودي
سخت وحشي شدي و وحشت بار
نرده ي كعبه حرمتش كم بود؟
كه شُدي دار شحنه، شرم بدار
ما سرو كارمان به صلح و صلاح
تو به جُرم و جنايتت سر و كار
دار، بعد از سلام و عرض ادب
وز گناه نكرده استغفار
گفت ما نيز خادم شرعيم
صورت اخيار گير، يا اشرار
تو قلم مي زني و ما شمشير
غِلظت از ما قضاوت از سركار
تا نه فتوي دهند منبر و ميز
دار كي مي شود سر و سر دار
هر كجا پند و بند درماندند
نوبتِ دار مي رسد ناچار
منبري را كه گير و دارش نيست
همه از دور و بر كنند فرار
باز منبر فرو نمي آمد
همچنان بر خر ِ ستيزه سوار
عاقبت دار هم ز جا در رفت
رو به دَر تا كه بشنود ديوار
گفت اگر منبر تو منبر بود
كار مردم نمي كشيد به دار
۱۳۹۰ بهمن ۱۶, یکشنبه
خوشا به حال موعظه کننده سر کوه
خوشا به حال آنانکه گندم می کارند زیرا که راستی می افشانند .
خوشا به حال آموزگاران کلاس اول زیرا که یقین دارند کار مفیدی انجام داده اند .
خوشا به حال رفته گران کوی و برزن چرا که خدمتکار پاکی بوده اند.
خوشا به حال سبزی و میوه فروشها چرا که سلامتی را به مردم فروخته اند.
خوشا به حال زنان و مردانی که تصمیم می گیرند و انتخاب می نمایند زیرا که رشد میکنند.
خوشا به حال آنانکه دوست می دارند زیرا که دوست داشته خواهند شد.
خوشا به حال آنانکه سیر کرده اند چرا که سیر خواهند شد .
خوشا به حال آنانکه بخشیده اند زیرا که بخشیده خواهند شد.
خوشا به حال آنانکه راست گفته اند چرا که درستی را بزرگ داشته اند و بزرگ داشته خواهند شد.
خوشا به حال آنانکه خلوت دارند زیرا که در جلوت عزیز خواهند شد.
۱۳۹۰ بهمن ۹, یکشنبه
یک بازی
منبع: ای میل دریافتی
۱۳۹۰ دی ۲۱, چهارشنبه
زور یا تزویر
در مقاله منتشره سردار علایی یک عبارت کلیدی وجود دارد که شکی باقی نمی گذارد مخاطب او آیت الله خامنه ای بوده است و آن "اردو کشی و زور آزمایی خیابانی" است .جالبتر از همه اینکه این مقاله در روزنامه اطلاعات که زیر نظر سرپرست ولی فقیه اداره میشود چاپ شده است. به زبان ساده این قدر گردش امور از دست رهبر خارج شده است که زیر دستانش بر او جسور شده اند و اطرافش خالی است. گرچه تزویر عمرو عاص بر زور معاویه پیروز نشد ولی این بار احتمالا آیت الله خامنه ای نمیتواند تا پایان عمرش ولی فقیه باقی بماند و کسی دارد خودش را آماده اشغال کرسی اش میکند.