۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

ما عادی نیستیم

حوادث اخیر ایران خیلی ها را هیجان زده کرده و خیلی ها را از کار و زندگی انداخته است. عرصه جدیدی برای مشغولیت پیدا شده است. البته به یک لحاظ فرصتی پیش آمده است برای شناخت آدمها (علم الرجال فی تقلب الاحوال) و آزمودن نظریه های گوناگون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی . خود من توانستم چند وبلاگ پیدا کنم که حرف حسابی و محکم می زنند و لذت بخش هستند. خدا می داند که عاقبت کار به کجا خواهد کشید. هر چه باشد جالب نخواهد بود. عمر و فرصت و هزینه است که هدر می رود. شاید بعضی اعتراض کنند که این هزینه ها برای ساختن ایرانی بهتر لازم است ولی به گمانم تا همین جا هم ما بیش از اندازه هزینه داده ایم. دولت ما یک دولت عادی نیست. تاریخ برای این دولت از 4 سال پیش شروع شده است و قرار است انتهایی هم نداشته باشد. خرق عادت و شگفتی آفرینی ولو به سبک لمپنها تقدیس می شود. کندن فرمان و از کار انداختن ترمز عملی قهرمانانه به شمار می رود. نوجوانهای دبیرستانی محبوب این دولت در خانه شان انرژی هسته ای تولید می کنند و در همان هنگام مدرک دکترای بزرگترها کاغذ پاره حساب می شود.
مردم ما هم عادی نیستند. خوب که فکر کنید بالاخره این مردم بوده اند که اجازه بروز و ظهور به چنین دولتی داده اند. از گذشته شان درس نمی گیرند و با منش قهرمان پرستی خود مرتبا قهرمانهای جدید خلق می کنند. علاقه عجیبی هم به حکومتگران تمامیت خواه صالح ( اگر چنین ترکیبی وجود داشته باشد)دارند. به لحاظ فرهنگی غربزده ترین شرقی های دنیا هستند. دم از تاریخ و فرهنگ شکوهمند می زنند و در عین حال دنبال ویزا و اقامت در یک کشور غربی هستند. در غرب هم ولی غربی نمی شوند. مرتب دلشان برای کله پاچه و سیرابی تنگ می شود. عجیب است که از دروغگو زیاد بدشان نمی آید. سیاستمداران دروغگوی زیادی بوده اند که محبوبیت زیادی داشته اند و دارند(هاله نور که یادتان هست؟). این فهرست عجایب مفصل تر از این حرفهاست.
با این تفاصیل باید گفت که آینده ایران پر از شگفتی و وقایع نامنتظره خواهد بود. سناریوهای عجیبی که امکان تحققشان وجود داشته باشد را باید در نظر داشت. هر چیزی ممکن است. فعلا زمام قدرت در دستان کسانی است که دنبال خلق شگفتی و بحران هستند و اصولا به لحاظ تربیت مذهبی و عقیدتی قادر به ایجاد جامعه ای آرام و عادی نیستند. جامعه عادی آنچنان که جوامع دیگر تعریفش می کنند و دنبالش هستند در ذهن این جماعت تعریف نشده است. مردم هم به هزار و یک دلیل آماده هستند که عادی نباشند و من بیشتر از همه نگران این هستم که شگفتی آفرینی و خرق عادت و متفاوت بودن تبدیل شود به یک منبع مشروعیت جدید برای این دولت از اعتبار افتاده.

۲ نظر:

Amir گفت...

نمي دونم كه منظورت از جمله آخر آخر چي بود، اما اون چيزي كه من رو در اين روزها به شدت آزار مي دهد، داستاني است كه مثالش رو هم قبلا همه ما با پوست و گوشت و خونمان تجربه كرده ايم. اكنون چه چيزي مي تواند تمام آرزوهاي برباد رفته آقايان را دوباره به جاي خود باز گرداند؟
جنگ.
و من به شدت نگرانم كه جنگي خودخواسته و خود ساخته دوباره بر اين مردم تحميل شود و اين بار (هم) محرك و مشوق آن به طور پنهان همين دولت بدون پشتوانه باشد كه بخواهد همه چيز را در زير نقاب چنگ مخفي و سركوب نمايد.

غریب آشنا گفت...

خیلی از ایرانیها فکر می کنند اگر یه بمب اتمی داشته باشند می شن جزو ملتهای متمدن! این همون منبع مشروعیت جدیده.