۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

برو هر لحظه ایمان تازه گردان

از دوره راهنمایی که زمان جنگ بود یادم می آید یکی از نوشته های روی دیوارهای مدرسه این بود که اسلام نهالی است که با خون آبیاری می شود. وقتی از معلمهای دینی و قرآن و پرورشی و ... سوال می کردم که بالاخره دین برای انسانهاست یا انسانها برای دین و آیا انسانها وظیفه دارند که در راه آرمانهای ادیان قربانی شوند و یا اینکه ادیان برای یاد دادن زندگی بهتر به انسانها هستند جواب بدیهی همه آنها این بود که البته انسانها باید در راه دین قربانی شوند و نمونه اش هم امام حسین. بعد از آن هرچه بیشتر فکر کردم و مطالعه کردم این جواب برایم بی معنی و بی معنی تر شد. تازه اینها چیزهایی را در آن جهان وعده می دهند که در این جهان باید از آنها گذشت. همان چیزی که الان بد است و بی ارزش است و در شان انسان نیست در آن دنیا قرار است به عنوان پاداش مومنان به آنها داده شود. یک معامله خیلی ساده است. فعلا از کم بگذر و فداکاری کن تا شاید در آن دنیا بیشترش گیرت بیاید. البته این معامله طرفداران زیادی هم دارد. امام زمان هم که بیاید قرار است مفصلا خونریزی کند. قرار نیست که دشمنان تربیت و اصلاح شوند و دلهاشان نرم شود و دم مسیحایی او آنها را مستعد هدایت سازد. قرار است که به شکل فیزیکی حذف شوند آن هم به خشن ترین روش ممکن. دینی که به ما رسیده است آدمهایی تربیت می کند که جواب همه چیز را می دانند. از اسرار این دنیا و آن دنیا خبر دارند. اگر خودشان نمی دانند دست کم کسانی را در ایده آلهایشان می شناسند که آنها همه چیز می دانند. فکر می کنند در کتابشان از بیگ بنگ هم صحبت شده است (و مگر بیگ بنگ چقدر حقیقت دارد؟) و لابد فقط لازم است عده ای اول این نظریه را بسازند و بعد عده ای مومن معتقد هم آن را در کتابشان باز کشف کنند. فعلا فقط سرنخی دستتان دادم.
تربیت دینی و مذهبی ما غلط است و همه چیز را وارونه فهمیده ایم عمدا یا سهوا فرقی نمی کند. دلیلم هم این است که سربلند و عزیز و بزرگ و خوشبخت نیستیم. من طرفدار دینی هستم که به پیروانش می گوید همه حرفها را بشنوند و کتابها را بخوانند و پای سخنرانیها بنشینند و بعد بهترین را انتخاب کنند. دینی که دعوت به خواندن یک کتاب می کند فوق العاده خطرناک است. از آدمهایی که کتابهای زیادی می خوانند نترسید از آدمهایی بترسید که که فقط یک کتاب می خوانند.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

در مورد دوران مدرسه که اشاره کردید.شما از یک معلم با تحصیلات معمولی آن هم برای شمای نوعی که مهمترین دغدغه اش اینست که چرا کفش آدیدآس ندارد،انتظار چه جوابی غیر از این دارید.دین و انسانها لازم و ملزوم یکدیگرندو فقط یکی برای دیگری نیست.مبارزه و جهاد برای حفظ دین و ارزشها و آرمانهای والای انسانی آن نیز جزعی از تعالیم دین است.برای همین است که در طول تاریخ عده ای همیشه به دنبال کندن آن از ریشه بوده اند و همین خونها آن را حفظ کرد.البته من نمی دانم شما چه منابعی را مطالعه کرده اید اما چیزی نیست که در این دنیا برای انسان بی ارزش و بدور از شان او باشد ودر آن دنیا به عنوان پاداش به او بدهند.این از زیبایی های خداوند متعال بدور است چیزهایی را که از آن به عنوان زشتی و پلیدی یاد کرده،همان ها را درآن دنیا به عنوان پاداش بدهد صرف اینکه در دنیا از آن دوری کردید.شما فلسفه حضور وظهور امام زمان(عج) را هم مانند دین وارانه فهمیده اید(البته طبق گفته خودتان).این که تربیت دینی و مذهبی ما غلط است حق با شماست ولی این که همه چیز را وارانه فهمیده اید، اشکال از شماست.به شعری اکتفا میکنم تو خود بخوان حدیثی.......
چیست دین؟ برخاستن از روی خاک
تا که آگه گردد از خود جان پاک.

غریب آشنا گفت...

راستش آنهایی که آن موقع دنبال آدیداس بودند الان دنبال مورانو و ...هستند. آن معلمهایی هم که آن جوابها را دادند از خودشان در نیاوردند جواب آنها در متن یک زمینه فرهنگی و اجتماعی و تبلیغی تحت تاثیر انقلاب شکل گرفته بود و به همین دلیل هم همیشه یکی بود.شکی ندارم که دین برای انسان است تا بهتر زندگی کند بنابر این قائل به ارتباط دو طرفه انسان و دین نیستم. انسان رشد یافته و الهی البته ممکن است برای اصولش جان دهد ولی هدف را گم نمی کند.
مشکلی که من دارم این است که برای خیلی از مسلمانان( اعم از علمایشان) جواب همه چیز معلوم است و کوششی در فهم دین ندارند. هر سوالی کنید به شما به راحتی جواب می دهند. من فکر می کنم دینداری از جنس کوشش روزانه است و هر روز باید آن را تحقیق کرد و کم کم پیش رفت.بنابراین دین در این نگاه مانند دریایی است که سواحلی همچون علم و فلسفه و هنر و موسیقی و ...دارد. اگر چنین تعریفی و شمولی از دین می شناسید و افرادی عامل به آن، به من هم معرفی کنید در غیر این صورت من به دین شماو مقدسات شما کافرم!