منبع: فیس بوک
۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه
حقایقی درباره خارج
منبع: فیس بوک
۱۳۸۹ اسفند ۲۲, یکشنبه
سیاست نه سیخ بسوزد نه کباب تلویزیون رسا
تا جایی که متوجه شده ام پیشینه مجری زن تلویزیون رسا نشان می دهد که داشتن روسری انتخاب او نبوده است. با این ترتیب این روسری را باید به حساب سیاست گردانندگان رسا گذاشت که معلوم است چندان متفاوت با سیاستهای جمهوری اسلامی نیست. ظاهرا شل حجابی مجری قرار است طیف وسیع مخاطبان رسا را راضی کند. او روسری دارد تا متدینین فکر نکنند که جنبش سبز دارد اسلام را بر باد می دهد و ضمنا چندان سفت و سخت هم روسری ندارد که جایی برای آزادی نباشد. این کار یادآور سیاست ریاکارانه نه سیخ بسوزد و نه کباب است. هدف این سیاست قدرت است و اینها همه تاکتیک هستند. اگر اخلاق و دین ملاک باشد باید افراد در دین ورزی خود آزاد باشند . مجبور کردن یک نفر به شل حجابی به گونه ای که شما بتوانید از نردبام (نردبان) قدرت بالا بروید عین بی اخلاقی است. برای نمایش توامان دینداری و آزادی شاید بهتر بود یک مجری محجبه (به انتخاب خودش) و یک مجری بی حجاب بخشهای مختلف را اداره می کردند.
۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه
اومانیسم مولانا
نه سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بستهام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم ...
گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویــم
تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی
خودِ تو جان جهانی
گر نهانـی و عیانـی
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خود اسرار نهانی
تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی بخود آی
تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی
و گلِ وصل بـچیـنی
۱۳۸۹ اسفند ۱۵, یکشنبه
آلودگی مالی
جناب آقای مهاجرانی فرموده اند که در زندگی اقتصادی آقای خامنه ای حتی یک نقطه خاکستری هم وجود ندارد. البته نفرموده اند که با توجه به چه اطلاعات و منابعی چنین چیزی را ادعا می کنند. صرف آشنایی یا دوستی برای اثبات چنین ادعایی کافی نیست. ضمنا روشن نفرموده اند که منظور از زندگی اقتصادی چیست. اگر منظور درج نام ایشان در اسناد مالکیت رسمی است بله ممکن است حق با جناب مهاجرانی باشد، ولی آقای خامنه ای به سبب منصب و مسوولیتش اختیار مدیریت بسیاری از اموال عمومی را دارد و ضمنا دیدگاههای سیاسی اش بر زندگی میلیونها ایرانی و غیر ایرانی تاثیر می گذارد. بنیاد علوی، بنیاد مستضعفان، بنیاد شهید ، بنیاد مسکن، بنیاد پانزده خرداد، دفاتر نمایندگی ایشان در ایران و خارج کشور و ....دهها و صدها موسسه و مرکز دیگر تحت مدیریت ایشان است . البته ایشان حتما در نحوه اداره منابع دولتی و سرمایه های مملکت هم دخالت می کنند. پاکیزگی مالی فقط این نیست که سند مالکیت چیزی به ناحق به اسمش شده باشد بلکه مدیریت غلط و تبعیض آمیز و غیر پاسخگو و گره زدن زندگی اقتصادی میلیونها نفر به اغراض دنیوی و قدرت طلبانه و ریاکارانه و بعد طلب اطاعت از مردم که من نماینده امام زمان هستم و لابد واجب الاطاعه هم یک نوع آلودگی اقتصادی است. همینکه مردمانی به خاطر مخالفت با ایشان به زندان می افتند و از کار و زندگی ساقط می شوند هم از بدترین آلودگیهای مالی است.اینکه میلیونها ایرانی بیکار و معتاد و بی آینده هستند هم حتما مستقیما به مدیریت ایشان بر می گردد و ایشان سهم خودشان را دارند.
کاشکی آقای مهاجرانی هم شیر خر نمی خورد و سر در آخور مقامات نداشت و حالا که دستش از خوان گسترده ایران کوتاه شده است ( دست کم ظاهرا) مثل آزاده ها زندگی می کرد.
۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه
مردمان جدید
جایی خوانده ام که امام صادق (ع) در پاسخ یکی از اصحاب که از تفسیر چند آیه اول سوره آهن (حدید) پرسیده بود پاسخ داده بودند که مخاطب این آیات مردمانی در آینده هستند. آنها مردمانی هوشمند و دقیق هستند و هر حرفی را به راحتی نمی پذیرند. این آیات برای اقناع آنها نازل شده است. باور دارم که ما در چنین زمانی زندگی می کنیم یا دست کم به آن بسیار نزدیک هستیم. خیلی از اوقات از نوشتن منصرف می شوم چون همان مطلب را به شکل خیلی پخته تر و مستدل و با انشایی جا افتاده در وبلاگها، سایتها، کامنتهای مراجعه کنندگانشان و در فیس بوک و باز می بینم. اگر چنین چیزی را قبول کنیم باید آماده باشیم تا محتوای جدیدی هم از متون قدیمی بیرون بکشیم بدون اینکه از اخلاق و دینداری عدول کرده باشیم. این راه از حوزه های علمیه نمی گذرد. حوزه های علمیه قادر به تولید انبوه علامه طباطبایی ها و( با اندکی تسامح) موسی صدر ها نیستند. این کار نظام آموزشی خود را می طلبد و آدم خاص خودش را نیاز دارد. هرگونه تاخیر و سهل انگاری در این امر باعث خسران در دنیا و آخرت و به زبان ساده عقب افتادگی تمدنی است.