۱۳۹۱ تیر ۶, سه‌شنبه

علوم سیاسی یا روانشناسی



در کشورهای توسعه یافته علوم سیاسی چیز جا افتاده ای است. اگر دانش آموخته علوم سیاسی باشید یا مطالعات سیاسی داشته باشید و برای شناخت تحولات سیاسی یک کشور توسعه یافته وقت صرف کرده باشید می توانید تا حد زیادی مطمئن باشید که قادرید  چارچوب روندهای سیاسی آن کشور را پیش بینی کنید. تغییر جهت های سیاسی ، رفتار احزاب و شخصیت های حزبی و پارلمانی ، نیز تغییر در راهبردهای ملی را درک و تحلیل کنید. اما در کشورهای توسعه نیافته این گونه از علوم مفید فایده نیست. چیزی که بیش از همه مفید است روانشناسی اهل قدرت است. اینکه بدانیم فلان قدرتمند چه گونه کودکی خود را گذرانده است ، چه علایقی را در جوانی خود دنبال کرده است ، عاشق شده است یا نه ، با چه کیفیتی تحصیل کرده است و چه رفتاری با اطرافیان خودش داشته است ، چه کتابهایی میخوانده و دوستدار چه شخصیت هایی بوده است و ... بیشتر سودمند است.برای درک تحولات قدرت در ایران هم باید تحلیل شخصیت و روان گسترده و عمیقی از اهل قدرت در دست داشت . این گونه تحلیلها مبتنی بر اطلاعاتی هستند که در دسترس عموم قرار ندارند و البته سازمانهای اطلاعاتی همان کشورهای توسعه یافته به اندازه کافی به این نوع داده ها دسترسی دارند. پس آنها بهتر از همه می توانند روند های تحولات سیاسی کشورهای توسعه نیافته را تحلیل و پیش بینی کنند. با دست پر بر سر میز مذاکره مینشینند و سوال و جوابهای طرف مذاکره را از قبل حدس زده اند .برای پیش بینی تحولات ایران لازم نیست تاکتیک و استراتژی بلد باشیم یا  ... کافی است اهل قدرت را بشناسیم.به عنوان مثال دانستن اینکه فلانی که از مهره های اصلی اصلاح طلبان بوده در محله شان در زمان انقلاب آدم اعدام میکرده است و یا فلان سردار سپاه بهترین خاطره دوره کودکی اش آبتنی در جوی های آب نازی آباد است حلال فهم بسیاری از رفتارها و مسائل هستند.

هیچ نظری موجود نیست: