خواستم مطلبی تند و تیز در انتقاد از ایران و ایرانی و دولت ایران و فرهنگ ایران و...بنویسم. پشیمان شدم و عقل پیشه کردم. البته این چندمین باری است که چنین اتفاقی می افتد. فکر کردم که ما بیش از نقد و تخریب و کار سلبی به کار ایجابی احتیاج داریم. ایرانیها در انتقاد و تخریب یکدیگر استادند. شرح این خون جگر بماند برای وقت دیگر. ما کارهای همدیگر را قبول نداریم و آنها را تکمیل نمی کنیم. انگار همه چیز را باید خودمان از اول شروع کنیم تا مصداقی باشد بر:
هر که آمد عمارتی نو ساخت رفت و خانه به دیگری پرداخت
ما احتیاج داریم که یکدیگر را با همه ضعفها و قوتها بپذیریم و یکدیگر را اصلاح کنیم. سقوط یکی را سقوط خود بدانیم و از دستاوردهای مثبت دیگران شاد شویم. شاید بعد از سالیان دراز و به مرور، وجوه تاریک ملت ما جای خود را به وجوه تابناک همین ملت وملتهای دیگر بدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر