زمانی بود که برایم تولید مقاله برابر بود با تولید علم وچون تولید علم را هم مقدس می دانستم ، بنابراین تولید مقاله برابر بود با کار مقدس کردن. طبقه بندی این کار قدسی هم در رشته من عبارت بود از داشتن مقاله در Nature و Science و PRL و PRB و ....الی آخر. در این چند سالی که سعی کرده ام به این قافله بپیوندم هرچه بیشتر خواندم و دیدم ،بیشتر متوجه شدم که گاهی این کار مقدس چقدر کثیف است!
مقاله شما مشکل دار تشخیص داده می شود و بعد متوجه می شوید که داور یا فردی از همکارانش ، همان موضوع را در مجله ای بهتر چاپ کرده است. افرادی را می بینید که پرمقاله هستند، سرشناسند، رییس گروه و موسسه و ...هستند ولی چندین مقاله با غلطهای بدیهی دارند (به نظرم در این جور مواقع داشتن یک غلط برای از دست رفتن اعتبار کافی است). بعد می فهمید که چرا فلان ویراستار (ادیتور) چپ و راست دانشجو و پسادکتر به این آقا معرفی می کند. مدتها ضریب تاثیر یا Impact factor یک مجله برایم مهم بود ولی حالا در این بلبشوی مجلات ، تعدادی مجله می شناسم که انتخاب اول یا دوم نویسندگان نیستند ولی ضریب تاثیرشان از مجلاتی که انتخاب اول همان نویسندگان هستند بیشتر است. حالا واقعا مانده ام که چگونه علم سنجی کنم؟ حرف چه کسی را باور کنم؟ فکر می کردم داوران جایی مثل مثلا NSF باید خیلی کار سختی داشته باشند که از بین انبوه تقاضاها بهترین ها را تامین مالی کنند ولی ظاهرا در بیشتر مواقع تصمیماتشان از قبل گرفته می شود و دقیقا داستان خودی و نخودی آنجاها هم رواج دارد.
خوشبختانه هنوز می شود به آدمهایی که نظرشان صائب است دسترسی داشت ولی دامن علم خیلی آلوده شده است.
مقاله شما مشکل دار تشخیص داده می شود و بعد متوجه می شوید که داور یا فردی از همکارانش ، همان موضوع را در مجله ای بهتر چاپ کرده است. افرادی را می بینید که پرمقاله هستند، سرشناسند، رییس گروه و موسسه و ...هستند ولی چندین مقاله با غلطهای بدیهی دارند (به نظرم در این جور مواقع داشتن یک غلط برای از دست رفتن اعتبار کافی است). بعد می فهمید که چرا فلان ویراستار (ادیتور) چپ و راست دانشجو و پسادکتر به این آقا معرفی می کند. مدتها ضریب تاثیر یا Impact factor یک مجله برایم مهم بود ولی حالا در این بلبشوی مجلات ، تعدادی مجله می شناسم که انتخاب اول یا دوم نویسندگان نیستند ولی ضریب تاثیرشان از مجلاتی که انتخاب اول همان نویسندگان هستند بیشتر است. حالا واقعا مانده ام که چگونه علم سنجی کنم؟ حرف چه کسی را باور کنم؟ فکر می کردم داوران جایی مثل مثلا NSF باید خیلی کار سختی داشته باشند که از بین انبوه تقاضاها بهترین ها را تامین مالی کنند ولی ظاهرا در بیشتر مواقع تصمیماتشان از قبل گرفته می شود و دقیقا داستان خودی و نخودی آنجاها هم رواج دارد.
خوشبختانه هنوز می شود به آدمهایی که نظرشان صائب است دسترسی داشت ولی دامن علم خیلی آلوده شده است.
۴ نظر:
peer review نفسهای آخرش رو میکشه. بذار پای گوگل به این صنعت باز شه ...
حریف این جماعت نمی شه.
در زمانه توليد انبوه مقاله و اصولا همه چيز، كيفيت همواره قرباني است.
حق با شماست، در اين زمانه توليد مقاله ديگر به معني توليد علم نيست بلكه بيشتر روشي است براي كسب و كار و تجارت.
در ساليان اخير تعداد مقالات چند برابر گذشته شده اما كدام اتفاق بزرگ در علم افتاده؟ (البته بجز معدودي كه نو و جديد هستند.)
البته ماهیت پیشرفت علم هم عوض شده. علم دیگه با جهشهای انقلابی پیش نمیره بلکه با تعداد زیادی گامهای خیلی کوچیک پیش میره.
ارسال یک نظر