دختر كوچولوي صاحبخانه از آقاي "كي " پرسيد: اگر كوسه ها آدم بودند با ماهي هاي كوچولو مهربانتر ميشدند؟ آقاي كي گفت: البته ! اگر كوسه ها آدم بودند توي دريا براي ماهيها جعبه هاي محكمي مي ساختند همه جور خوراكي توي آن مي گذاشتند و مواظب بودند كه هميشه پر آب باشد، هواي بهداشت ماهي هاي كوچولو را هم داشتند، براي آنكه هيچوقت دل ماهي كوچولو نگيرد گاهگاه مهماني هاي بزگ بر پا ميكردند چون كه گوشت ماهي شاد از ماهي دلگير لذيذتر است. براي ماهي ها مدرسه مي ساختند وبه آنها ياد مي دادند كه چه جوري به طرف دهان كوسه شنا كنند درس اصلي ماهيها اخلاق بود. به آنها مي قبولاندند كه زيبا ترين و باشكوه ترين كار براي يك ماهي اين است كه خودش را در نهايت خوشوقتي تقد يم يك كوسه كند .به ماهي كوچولو ياد مي دادند كه چطور به كوسه ها معتقد باشند وچه جوري خود را براي يك آينده زيبا مهيا كنند، آينده اي كه فقط از راه اطاعت به دست مي آيد . اگر كوسه ها آدم بودند در قلمروشا ن البته هنر هم وجود داشت . از دندان كوسه تصاوير زيبا و رنگارنگي مي كشيدند ته دريا. نمايشنامه اي روي صحنه مي آوردند كه در آن ماهي كوچولوهاي قهرمان شاد وشنگول به دهان كوسه ها شيرجه مي رفتند. همراه نمايش آهنگهاي مسحور كننده اي هم مي نواختند كه بي اختيار ماهيهاي كوچولو را به طرف دهان كوسه ها مي كشاند. در آنجا بي ترديد مذهبي هم وجود داشت كه به ماهيها مي آموخت "زندگي واقعي در شكم كوسه ها آغاز ميشود".
از برتولد برشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر