جنبش جوانان و مردم تهران و در شکل خیلی رنگ پریده ترش در شهرهای عمده ایران خیلی ها را غافلگیر کرد. کسی انتظار نداشت این جنبش بدون پیشوا و رسانه اینقدر طولانی شود. این مردمی که به خیابانها آمدند چند ویژگی دارند .یکی اینکه با توجه به مناطقی از تهران که شلوغ شد از قشرهای متوسط به بالا هستند که غم نان ندارند و ارزشهای دنیای جدید مانند دموکراسی و آزادی برای آنها مهم تر است. دوم اینکه اینها نوعا کسانی هستند که خودشان تا حدی تحلیلگر هستند و نیازچندانی به یک رهبر تحلیلگر و خط دهنده ندارند هرچند به رهبر به عنوان نماد و وحدت دهنده نیاز دارند. سوم اینکه بر خلاف تصور رایج دست کم چند ده هزار از آنها نشان دادند که آماده درگیریهای خیابانی هستند. البته تظاهرات روز دوشنبه گذشته نشان داد که اگر به خیابان رفتن هزینه ای نداشته باشد این تعداد از مرتبه چند میلیون خواهند بود. چهارم اینکه ظاهرا پشتوانه اقتصادی به جز خانواده ها وجود ندارد. به همین دلیل است که خبری از اعتصابات نبوده است.
آنچه فرماندهان نظامی را در روزهای سخت جنگ می ترساند تمرد است. اینکه نیروهای رده پایین شامل افسران جزء،درجه داران و سربازان از دستورهای آنان اطاعت نکنند. به نظرم این تمرد در سطوح اجتماعی و به خصوص پس از سخنرانی آیت الله خامنه ای در نماز جمعه اتفاق افتاده است. نتایج این تمرد بسیار پردامنه تر از آن چیزی است که ابتدا به ذهن می آید. به عنوان یک اشاره نگاهی بیاندازید به این مقاله الشرق الاوسط. فکر می کنم نهایتا این روند به مشروعیت زدایی از همه آن بنیانهای فکری بیانجامد که منجر به انقلاب اسلامی شد. این حوادث به نوعی آغاز یک پایان برای اسلام سیاسی بود.
این جنبش بنا به ترکیب نیروی انسانی شکل دهنده آن سرکوب شدنی نیست. دست کم 10 میلیون آدم با پول خریداری نشدند،گول سروصدای مبارزه دروغین با مافیا را نخوردند و مهم تر از همه در روزهای تظاهرات تهران به قدرت خود پی بردند. البته این جنبش را می توان از سطح خیابانها جمع کرد ولی آرامشی در کار نخواهد بود.
آنچه فرماندهان نظامی را در روزهای سخت جنگ می ترساند تمرد است. اینکه نیروهای رده پایین شامل افسران جزء،درجه داران و سربازان از دستورهای آنان اطاعت نکنند. به نظرم این تمرد در سطوح اجتماعی و به خصوص پس از سخنرانی آیت الله خامنه ای در نماز جمعه اتفاق افتاده است. نتایج این تمرد بسیار پردامنه تر از آن چیزی است که ابتدا به ذهن می آید. به عنوان یک اشاره نگاهی بیاندازید به این مقاله الشرق الاوسط. فکر می کنم نهایتا این روند به مشروعیت زدایی از همه آن بنیانهای فکری بیانجامد که منجر به انقلاب اسلامی شد. این حوادث به نوعی آغاز یک پایان برای اسلام سیاسی بود.
این جنبش بنا به ترکیب نیروی انسانی شکل دهنده آن سرکوب شدنی نیست. دست کم 10 میلیون آدم با پول خریداری نشدند،گول سروصدای مبارزه دروغین با مافیا را نخوردند و مهم تر از همه در روزهای تظاهرات تهران به قدرت خود پی بردند. البته این جنبش را می توان از سطح خیابانها جمع کرد ولی آرامشی در کار نخواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر