به یک لحاظ می توان آدمها را به دو دسته تقسیم کرد: آدمهایی که اعتبارآفرین هستند و آدمهایی که اعتبارخور هستند. دسته اول آنهایی هستند که به خاطر استعدادی که داشته اند و به خصوص سختکوشیهایشان در زمینه های علمی، اجتماعی،فرهنگی،هنری، شغلی و ...به افتخاری دست پیدا کرده اند و اعتباری آفریده اند. به طور مثال انیشتین با آنکه یک کارمند اداره ثبت اختراعات سوئیس بود نسبیت خاص را صورتبندی کرد. این اداره نوعا جای چنین کارهایی نیست. هر چه بوده زحمات شخصی خود انیشتین بوده است. دسته دوم افرادی هستند که نه به خاطر زحمت بلکه به خاطر موقعیتی که داشته اند به جایی رسیده اند. مثل کسانی که فارغ التحصیل شریف و ام آی تی و...(مثال زدم) بوده اند و در واقع نان آنجاها را می خورند بدون آنکه واقعا شایستگی آن را داشته باشند. اینها همیشه پشت اسمهایی مخفی می شوند که اعتبار این اسمها به خاطر همان آدمهای دسته اول به دست آمده است. عربها می گویند شرف المکان بالمکین، یعنی شرافت یک مکان به کسی است که در آن مکان قرار گرفته است.
فکر می کنم که شخصیت، رفتار و جهان بینی آدمهای اعتبارآفرین چندان تحت تاثیر آموزش قرار نمی گیرد. اینها به نوعی خودساخته هستند و راه خود را پیدا می کنند (باز حکم کلی نمی کنم). اما بر این باورم که محیط آموزشی خیلی روی دسته دوم یا همان اعتبارخورها تاثیر دارد. با مصاحبت با یک فرد و به شرط آنکه دقت نظر داشته باشید با دقت خوبی می توانید حدس بزنید که او از چه نوع دانشکده ای فارغ التحصیل شده است. مهندسی خوانده است یا علوم پایه، از جنس گروه رشته های پزشکی است و یا علوم انسانی.
این مقدمه را به ذهن بسپارید و نگاهی به این اینجا بیاندازید. حکومت طالبان را سرنگون می کنید ،با فرهنگ طالبان پرور چه می کنید؟ احمدی نژاد را کنار بزنید می خواهید با امت احمدی نژاد پرور چه کنید؟ افکاری که در محیطهای بسته آموزشی از جنس مدارس علمیه پاکستان پرورش پیدا می کنند اعتبار و اصالتشان را از اجتهاد در دین و با زحمت و تلاش به دست نیاورده اند. اینها جواب همه مسائل را می دانند و نیازی به تلاش کردن و اجتهاد ندارند. همه تلاششان در جهت یادگیری مجموعه جوابهای از پیش آماده شده است. پس اعتبارشان را هم از آدمهای بزرگ و زحمتکشی می گیرند که این جوابها را قبلا آماده کرده اند( هرچند جوابهای غلط داده باشند). این است که می بینید رساله های عملیه امروزی فرقی با رساله های عملیه گذشته ندارند. همه رساله های توضیح المسائل شیعه کما بیش رونوشتی از لمعه شهید ثانی هستند. العاقل یکفیه الاشاره.
تصور کنید که پرچم اسلام طالبانی در اروپا و آمریکا هم به اهتزاز دربیاید و ... چه شود! خدا را شکر مسلمانها را از اندلس بیرون کردند و عثمانی ها نتوانستند اروپا را فتح کنند. تا این محیطهای بسته آموزشی وجود دارد درهای جهنم باز است.
فکر می کنم که شخصیت، رفتار و جهان بینی آدمهای اعتبارآفرین چندان تحت تاثیر آموزش قرار نمی گیرد. اینها به نوعی خودساخته هستند و راه خود را پیدا می کنند (باز حکم کلی نمی کنم). اما بر این باورم که محیط آموزشی خیلی روی دسته دوم یا همان اعتبارخورها تاثیر دارد. با مصاحبت با یک فرد و به شرط آنکه دقت نظر داشته باشید با دقت خوبی می توانید حدس بزنید که او از چه نوع دانشکده ای فارغ التحصیل شده است. مهندسی خوانده است یا علوم پایه، از جنس گروه رشته های پزشکی است و یا علوم انسانی.
این مقدمه را به ذهن بسپارید و نگاهی به این اینجا بیاندازید. حکومت طالبان را سرنگون می کنید ،با فرهنگ طالبان پرور چه می کنید؟ احمدی نژاد را کنار بزنید می خواهید با امت احمدی نژاد پرور چه کنید؟ افکاری که در محیطهای بسته آموزشی از جنس مدارس علمیه پاکستان پرورش پیدا می کنند اعتبار و اصالتشان را از اجتهاد در دین و با زحمت و تلاش به دست نیاورده اند. اینها جواب همه مسائل را می دانند و نیازی به تلاش کردن و اجتهاد ندارند. همه تلاششان در جهت یادگیری مجموعه جوابهای از پیش آماده شده است. پس اعتبارشان را هم از آدمهای بزرگ و زحمتکشی می گیرند که این جوابها را قبلا آماده کرده اند( هرچند جوابهای غلط داده باشند). این است که می بینید رساله های عملیه امروزی فرقی با رساله های عملیه گذشته ندارند. همه رساله های توضیح المسائل شیعه کما بیش رونوشتی از لمعه شهید ثانی هستند. العاقل یکفیه الاشاره.
تصور کنید که پرچم اسلام طالبانی در اروپا و آمریکا هم به اهتزاز دربیاید و ... چه شود! خدا را شکر مسلمانها را از اندلس بیرون کردند و عثمانی ها نتوانستند اروپا را فتح کنند. تا این محیطهای بسته آموزشی وجود دارد درهای جهنم باز است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر