تاکنون چندبار در جمع دانشجویان ایرانی که برنامه ای برای معرفی ایران و فرهنگ ایران برای غربیها ترتیب داده بودند شرکت کرده ام. وجه مشترک همه آنها معرفی ایران از زاویه تخت جمشید، سلسله های قبل از اسلام، کوروش، منشور حقوق بشر او و امثالهم بود. خبری از معرفی علامه حلی، عزاداری محرم، زیارت رفتن و در واقع ایران بعد از اسلام نبود مگر بخش معماری و تا حدی نقاشی. در واقع به صورت خودآگاه و ناخودآگاه پذیرفته بودند که اسلام چیزی برای ایران به ارمغان نیاورده است. فعلا قصد قضاوت ندارم. جالب اینکه بخش افتخارآفرین (به گمانشان) تاریخ ایران را هم به شکلی افراطی و به صورت چماقی بر سر آن بیچاره ها معرفی می کردند که فکر نکنید شما از ما بهترید.در واقع هدف به نوعی پنهان کردن احساس تحقیر تاریخی ایرانیها بود و نه درس گرفتن برای زندگی بهتر امروز.
این حضرات (شما بخوانید کل ملت ایران) متوجه نبودند که تاریخ با فرهنگ فرق دارد. ممکن است ملتی تاریخی طولانی داشته باشد ولی با فرهنگ نباشد. مثلا ایرانیها نوعا خود را از لحاظ فرهنگی بالاتر از چینیها و هندیها که تاریخ طولانی تری دارند می دانند. چین هفت هزار سال تاریخ مکتوب دارد که اصلا با ایران قابل قیاس نیست. آنچه ملتها را متمایز و متشخص می کند فرهنگ آنهاست نه تاریخ آنها. منظورم از فرهنگ مجموعه عوامل و امکاناتی است که کمک می کند تا ملتی در ساخت تمدن نقش داشته باشد و زندگی بهتری برای امروز خود فراهم کند. تاریخ هم می تواند البته یکی از این مولفه ها باشد. متاسفانه این معنی کاملا بین ایرانی ها غریب است.
به عنوان مثال به کشورهای کره جنوبی و کره شمالی نگاه کنید. دست کم تا 60 سال پیش تاریخ مشترکی داشتند ولی اکنون قطعا فرهنگ متفاوتی دارند. البته کاری به نقش دولتها در فرهنگ ندارم. یکی در تمدن(با همه ایراداتی که به تمدن فعلی وارد است) نقش دارد و دیگری ضد تمدن است. مردم کره شمالی گرسنه هستند ولی دولت کره شمالی می خواهد برای دنیا نسخه بپیچد. یکی با زحمت تلویزیون می سازد و دیگری موشک هوا می کند. یقین دارم که ساخت موشک خیلی از ساخت تلویزیون راحت تر است. در بخش شرقی آلمان خیلی از پا به سن گذاشته ها ترجیح می دهند که حقوق بیکاری دریافت کنند وحاضر نیستند که به ازای کار حقوق بیشتری دریافت کنند. با همان حقوق بیکاری هم استاندارد زندگی شان بالاتر از دوران کمونیستی است. فرهنگ کار در بین آنها مرده است.
راستی اگر امروز ایرانیها به طور فرضی از صحنه گیتی حذف شوند بقیه دنیا دچار خسران خواهند شد یا نه؟ این سوال را برای همه ملتها تکرار کنید و طبق جوابها ملتهای با فرهنگ را شناسایی کنید.
این حضرات (شما بخوانید کل ملت ایران) متوجه نبودند که تاریخ با فرهنگ فرق دارد. ممکن است ملتی تاریخی طولانی داشته باشد ولی با فرهنگ نباشد. مثلا ایرانیها نوعا خود را از لحاظ فرهنگی بالاتر از چینیها و هندیها که تاریخ طولانی تری دارند می دانند. چین هفت هزار سال تاریخ مکتوب دارد که اصلا با ایران قابل قیاس نیست. آنچه ملتها را متمایز و متشخص می کند فرهنگ آنهاست نه تاریخ آنها. منظورم از فرهنگ مجموعه عوامل و امکاناتی است که کمک می کند تا ملتی در ساخت تمدن نقش داشته باشد و زندگی بهتری برای امروز خود فراهم کند. تاریخ هم می تواند البته یکی از این مولفه ها باشد. متاسفانه این معنی کاملا بین ایرانی ها غریب است.
به عنوان مثال به کشورهای کره جنوبی و کره شمالی نگاه کنید. دست کم تا 60 سال پیش تاریخ مشترکی داشتند ولی اکنون قطعا فرهنگ متفاوتی دارند. البته کاری به نقش دولتها در فرهنگ ندارم. یکی در تمدن(با همه ایراداتی که به تمدن فعلی وارد است) نقش دارد و دیگری ضد تمدن است. مردم کره شمالی گرسنه هستند ولی دولت کره شمالی می خواهد برای دنیا نسخه بپیچد. یکی با زحمت تلویزیون می سازد و دیگری موشک هوا می کند. یقین دارم که ساخت موشک خیلی از ساخت تلویزیون راحت تر است. در بخش شرقی آلمان خیلی از پا به سن گذاشته ها ترجیح می دهند که حقوق بیکاری دریافت کنند وحاضر نیستند که به ازای کار حقوق بیشتری دریافت کنند. با همان حقوق بیکاری هم استاندارد زندگی شان بالاتر از دوران کمونیستی است. فرهنگ کار در بین آنها مرده است.
راستی اگر امروز ایرانیها به طور فرضی از صحنه گیتی حذف شوند بقیه دنیا دچار خسران خواهند شد یا نه؟ این سوال را برای همه ملتها تکرار کنید و طبق جوابها ملتهای با فرهنگ را شناسایی کنید.
۳ نظر:
با تشکر از مطلب شما. این موضوع رو کم و بیش افراد مقیم خارج از ایران تجربه کرده اند. در کنار نظرات شما که توجیه مناسبی به نظر می رسد، ولی به نظر شمااسلام چه تاثیری در فرهنگ ایران و نه تاریخ ایران گذاشته است؟ آیا تاثیری گذاشته که قابل ارائه به خارجیان نا آگاه باشد؟ اسلامی که در دنیای امروز مدنیت انسان رو به خطر انداخته آیا ارزش صحبت کردن برای نشان دادن فرهنگ یک کشور به نام ایران رو داره؟
نوشته ای پر از خرد و حکمت و اندیشه.
واقعن دست مریزاد.
این سوالی نیست که جواب ساده ای داشته باشد. باید هر روز پرسیده و پاسخ داده شود. به طور خلاصه اول باید روشن شود که کدام اسلام؟(البته همه دینها چنین مشکلی دارند) قطعا خرافات، سنتهای غلط،برداشتهای احمقانه (ببخشید)،فرهنگ جاهلیت و ....با حق و راستی درآمیخته است. جدا کردن اینها از هم به خرد جمعی و تلاش همه انسانها نیاز دارد. برای حال حاضر توصیه من این است که آزاده باشیم و اخلاق را آنطور که فطرت بشر درک می کند رعایت کنیم.
ارسال یک نظر