سه نفر را می شناسم که در جا انداختن، بسط و تحکیم ولایت فقیه نقشی اساسی داشتند و هرسه مورد حملات تایید شده توسط ولی فقیه قرار گرفتند. آیت الله منتظری در حالی که خود آیت الله خمینی انتظار چنین چیزی را نداشت با اصرارش باعث شد که اصل ولایت فقیه به پیش نویس قانون اساسی که در مجلس خبرگان قانون اساسی در حال بررسی و تصویب بود اضافه شود. ایشان کتابی هم درباره ولایت فقیه نوشت. آیت الله آذری قمی هم کسی بود که آیت الله خمینی راجع به او گفته بود که نظریه ولایت فقیه را خوب فهمیده است و از او خواسته بود در ترویج آن بکوشد. ایشان هم در روزنامه رسالت که متعلق به خودش بود شروع کرد به نوشتن سلسله مقالاتی در باب اصول و مبانی نظریه ولایت فقیه تا به وظیفه اش عمل کرده باشد. آقای هاشمی رفسنجانی (با صرفنظر از عنوان آیت الله یا حجت الاسلامی برای او جهت اختصار) هم در جریان یک اختلاف نظر با آیت الله خامنه ای به بسط اختیارات ولی فقیه کمک شایانی کرد. یادم می آید که یک بار خود آقای خامنه ای وقتی که رییس جمهور بود در خطبه های نماز جمعه این اختلاف را توضیح داد و متن نامه آیت الله خمینی در پاسخ به پرسش او و هاشمی رفسنجانی را قرائت کرد. درآن نامه آیت الله خمینی نظر هاشمی رفسنجانی را که معتقد به مبسوط الید بودن ولی فقیه بود تایید کرده بود و به آقای خامنه ای گفته بود که شما ولایت فقیه را درست درک نکرده اید.
نفر اول از اشغال منصب ولایت فقیه محروم و خانه نشین شد، او را ساده لوح خطاب کردند و تمام گذشته انقلابی اش انکار می شود. به خانه و محل کار نفر دوم حمله شد، کتک خورد، آبرویش ریخته شد و مدتی بعد از این وقایع هم در گذشت. آخرین نفر وضعیت عجیبی دارد. ازطرف محبوبین رهبر به او حملات سختی می شود و درعین حال رهبر خود را مدافع او نشان می دهد. او نیز به نوبه خود تدابیر رهبری را با ارزش تلقی می کند و حرف او را حجت می داند ولی همسر و دخترش مردم را به تظاهرات که علنا علیه رهبر است دعوت و خود هم در آن شرکت می کنند.
احتمالا آن چیزی که مانع شده تا هاشمی رفسنجانی هنوز به سرنوشت دو نفر دیگر دچار نشود همان زیرکی هایی باشد که بعضی ها می گویند دارد.
نفر اول از اشغال منصب ولایت فقیه محروم و خانه نشین شد، او را ساده لوح خطاب کردند و تمام گذشته انقلابی اش انکار می شود. به خانه و محل کار نفر دوم حمله شد، کتک خورد، آبرویش ریخته شد و مدتی بعد از این وقایع هم در گذشت. آخرین نفر وضعیت عجیبی دارد. ازطرف محبوبین رهبر به او حملات سختی می شود و درعین حال رهبر خود را مدافع او نشان می دهد. او نیز به نوبه خود تدابیر رهبری را با ارزش تلقی می کند و حرف او را حجت می داند ولی همسر و دخترش مردم را به تظاهرات که علنا علیه رهبر است دعوت و خود هم در آن شرکت می کنند.
احتمالا آن چیزی که مانع شده تا هاشمی رفسنجانی هنوز به سرنوشت دو نفر دیگر دچار نشود همان زیرکی هایی باشد که بعضی ها می گویند دارد.
۱ نظر:
آیتالله منتظری پدر انقلاب اسلامی فرمودند:
حفظ نظام مقدمه است برای حفظ و انجام دستورات اسلامی. اگر بنا باشد به بهانه حفظ نظام، اقدامات ضد اسلامی انجام شود، نه نظام خواهد ماند نه اسلام
بسیجیها برادران و پدران ما هستند ای برادر بسیجیآیا وجدانا شما قبول دارید رفتار شما به مردم مسلمان ما، رفتار اسلامی هست
چطور این جمهوریه عزیز اسلامی ما دوام خواهد آورد وقتیرفتار دولت با مردم مسلمان ما کاملا غیر اسلامی هست
ارسال یک نظر