اصلاح طلبها آنهایی هستند که جرات ندارند مکنونات قلبی خود را بیان کنند. بیان رسمی آنها با ما فی الضمیر آنها فرق دارد. چیزی که در سر دارند بیان کردنی نیست چون خطرناک است، چون براندازی به حساب می آید. پس باید در کمین قدرتی که دیگران به آنها تقدیم می کنند بنشینند تا بتوانند در زمان مناسب کسری از افکارشان را به شرط آنکه ساختار شکن نباشد تحقق ببخشند. مردم بروند رای بدهند، هزینه کنند و زجر بکشند تا اصلاح طلبها به قدرت برسند و حرفهای قشنگ تحویل مردم بدهند. اصلاح طلب همیشه یک فاز عقب است. ابتدا تحولی در مردم بوجود می آید و بعد او آن را علم می کند. تحول آفرین و خط دهنده نیست. از خودش مایه نمی گذارد مگر اندک چون اگر از اندک بیشتر شود با تعریف اصلاح طلبی جور در نمی آید. اصلاح طلب خطر نمی کند و همیشه سعی می کند در راه کوبیده شده حرکت کند.
در عوض اصول گرایان به راحتی حرفشان را می زنند. راست و دروغش مهم نیست. با جرات هستند چون لازم نیست حساب و کتاب پس بدهند. آنقدر اعتماد به نفس دارند که می توانند رای مردم را زینت به حساب بیاورند. اصولا احتیاجی به دولت ندارند چون ابزارهایی قدرتمندتر از دولت دارند. مردم برای آنها مانند جماعتی هستند که همیشه باید اصول را به آنها یاد داد. این اصول البته تدوین نشده اند چون تابع زمان و مکان (بخوانید قدرت) هستند.
ترکیب شتر و مرغ می شود شترمرغ ولی نمی دانم ترکیب اصلاح طلب و اصول گرا چه می شود.
در عوض اصول گرایان به راحتی حرفشان را می زنند. راست و دروغش مهم نیست. با جرات هستند چون لازم نیست حساب و کتاب پس بدهند. آنقدر اعتماد به نفس دارند که می توانند رای مردم را زینت به حساب بیاورند. اصولا احتیاجی به دولت ندارند چون ابزارهایی قدرتمندتر از دولت دارند. مردم برای آنها مانند جماعتی هستند که همیشه باید اصول را به آنها یاد داد. این اصول البته تدوین نشده اند چون تابع زمان و مکان (بخوانید قدرت) هستند.
ترکیب شتر و مرغ می شود شترمرغ ولی نمی دانم ترکیب اصلاح طلب و اصول گرا چه می شود.
۱ نظر:
موافقم
زيبا بود
راستي تحليل خانم رجبي در مورد شترمرغ را خوانده ايد؟
اگر يك دهم جيگر اين آبجي در بين تمام اصلاح طلبان پخش شده بود تا به الان از شر همان اسمش رو نبر خلاص شده بوديم.
ارسال یک نظر