۱۳۸۷ اسفند ۱۹, دوشنبه

در ستایش یک آمریکایی

چارلی بیش از 30 سال است که استاد فیزیک است. با او مکانیک آماری پیشرفته دارم. کردار و گفتارش برای من خیلی جالب است. همیشه درسش را با کاریکاتوری با محتوای فیزیک که معمولا آن را از مجله Physics Today می گیرد شروع می کند. بذله گو و خیرخواه، مذهبی و اخلاق گراست. یک ماه پیش وقتی امانوئل هم اتاقی سابق من که دانشجوی چارلی بود بر اثر سرطان کبد در گذشت، صبح زود به اتاقم آمد و گفت بیا اتاقم با هم صحبت کنیم. آنجا ماجرا را به من گفت و کلی معذرت خواهی کرد که من را شوکه کرده است. بعد هم مرتبا به من تسلیت می گفت. رفتارش طوری بود انگار آنچه را از من انتظار داشت بشنود خودش می گفت، درد دل می کرد. همسرش هم بر اثر سرطان بعد از 18 سال دوا و درمان در گذشت. بیش از 3 سال است که تنها زندگی می کند. صبحها آهنگهای مذهبی و نیز آرامش بخش گوش می کند مانند Never give up از یولاندا آدامز وCon te partiro از بوچللی. به این دومی معتاد شده ام. تا حالا بیش از 8 کتاب را بدون اینکه اخمی به ابرو بیاورد به من قرض داده است. قرض دادن کتاب اینجا چندان معمول نیست. دانشجوها کتابهایشان را می خرند. یک بار رادیوی پدرش را که از 1938 تا حالا کار می کند به من نشان داد. انصافا نو بود و هنوز به خوبی کار می کند.
او پژوهشگر خوبی است. تا حالا 55 PRB و 3 PRL دارد که کاملا قابل توجه است. در استاندارد ایرانیها زندگی او غیر قابل تحمل است ولی برای من او نمونه یک آمریکایی خوب است.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
معني جمله آخر رو نفهميدم

امير

غریب آشنا گفت...

در استاندارد ایرانی کار کردن ضد ارزش است و پشت هر ایرانی موفق معمولا باید دنبال فرد یا افرادی گشت که جور موفقیتهای طرف را می کشند. زندگی این آدم در استاندارد ایرانی یکنواخت و بی هدف به نظر می رسد چون چیزی دودره! نمی شود.