اول اینکه در داستانها آمده است که علی (ع) و فاطمه (س) نوزاد خود را نزد پیامبر آوردند و خواستار نامگذاری او شدند. پیامبر منتظر دستوری از آسمان شد و جبریل نام شبر را به ارمغان آورد. پیامبر از معنی اش پرسید و جبریل گفت که به زبان سریانی و یا عبری که زبان پیامبران پیشین بود به معنی نیکویی است. پیامبر هم گفت من ترجیح می دهم همین معنی را به زبان قوم خودم به کار ببرم و نتیجه آنکه نام آن نوزاد شد حسن.
دوم اینکه به لحاظ مطالعات زبانشناسی و معرفتی ( در حد سواد خودم) اوج فهم و درک وقتی حاصل می شود که به زبان مادری انجام پذیرد. این معنی حتی در بین فرق مختلف صوفیه نیز شناخته شده بود و برخی از آنها اعتقاد داشتند که دعا و مناجات باید به زبان مادری باشد تا در قلب تاثیر بگذارد. ظاهرا دلیل پیدایش مناجاتنامه های فارسی هم همین بوده است.
استدلالهای بالا را مقایسه کنید با رفتار ناپسند و خرد ستیز مسوولین جمهوری اسلامی در نامه نگاریها و نامگذاریها. واقعا به کار بردن عبارتهایی مثل ارواحنا له الفدا٬ والامر الیکم٬ قدس سره الشریف٬مد ظله العالی و ....چه شرف و فضیلت و بار معنایی جدید و یا تقدسی دارد؟
آیا به کار بردن معادلهای فارسی آنها موجب آشکارتر شدن فرهنگ تملق و چاپلوسی مستتر در آنها می شود؟ یا دقت کنید که سپاه پاسداران و اخیرا صنایع دفاع و حتی ارتش ( که گرایشی به ارث رسیده از قبل از انقلاب به فارسی داشت) چه نامهایی برای محصولات نظامی می گذارند. بیشتر این نامها عربی هستند: قدر٬ زلزال٬ سماوات٬ صاعقه و....البته در ارتش هنوز نامهای فارسی هم گاهی به کار می رود مانند آذرخش. آیا نامهای عربی مقدس هستند؟ آیا این نامها برکت می آورند؟ آیا حکم خدا و رسول خدا است که این شیوه ها به کار بروند؟ آیا فرهنگ اسلامی همان فرهنگ عربی است؟
البته این طرز تفکر همانی است که در گذشته مانع ترجمه قرآن به زبانهای دیگر می شد و شکی نیست که تنها دلیل آن حفظ حکومت قلمرو مسلمانان در دست عربها بود. شمشیر منصور نوح سامانی بود که از علمای ماوراالنهر اجازه ترجمه قرآن به فارسی گرفت. من شخصا هیچ وقت شاهد آن نبوده ام که فهم یک عرب از قرآن عمیق تر و جدی تر از یک مسلمان غیر عرب بوده و مشکلش هم ترجمه باشد.
به نظر من حذف عبارتهای عربی نالازم و بیجا از نامه نگاریهای حکومتی واجب است و شیوه نامگذاریها به خصوص در جاهایی مثل سپاه پاسداران و صنایع دفاع باید تغییر کند. البته بحث مفصلتر از آن چیزی است که اینجا باز شد ولی فوری ترین نتایجی که باید بدست آید گفتم. این شیوه ها و روشها باید نقادی و حلاجی شود٬ مورد اعتراض قرار بگیرد و تحقیر شود.
دوم اینکه به لحاظ مطالعات زبانشناسی و معرفتی ( در حد سواد خودم) اوج فهم و درک وقتی حاصل می شود که به زبان مادری انجام پذیرد. این معنی حتی در بین فرق مختلف صوفیه نیز شناخته شده بود و برخی از آنها اعتقاد داشتند که دعا و مناجات باید به زبان مادری باشد تا در قلب تاثیر بگذارد. ظاهرا دلیل پیدایش مناجاتنامه های فارسی هم همین بوده است.
استدلالهای بالا را مقایسه کنید با رفتار ناپسند و خرد ستیز مسوولین جمهوری اسلامی در نامه نگاریها و نامگذاریها. واقعا به کار بردن عبارتهایی مثل ارواحنا له الفدا٬ والامر الیکم٬ قدس سره الشریف٬مد ظله العالی و ....چه شرف و فضیلت و بار معنایی جدید و یا تقدسی دارد؟
آیا به کار بردن معادلهای فارسی آنها موجب آشکارتر شدن فرهنگ تملق و چاپلوسی مستتر در آنها می شود؟ یا دقت کنید که سپاه پاسداران و اخیرا صنایع دفاع و حتی ارتش ( که گرایشی به ارث رسیده از قبل از انقلاب به فارسی داشت) چه نامهایی برای محصولات نظامی می گذارند. بیشتر این نامها عربی هستند: قدر٬ زلزال٬ سماوات٬ صاعقه و....البته در ارتش هنوز نامهای فارسی هم گاهی به کار می رود مانند آذرخش. آیا نامهای عربی مقدس هستند؟ آیا این نامها برکت می آورند؟ آیا حکم خدا و رسول خدا است که این شیوه ها به کار بروند؟ آیا فرهنگ اسلامی همان فرهنگ عربی است؟
البته این طرز تفکر همانی است که در گذشته مانع ترجمه قرآن به زبانهای دیگر می شد و شکی نیست که تنها دلیل آن حفظ حکومت قلمرو مسلمانان در دست عربها بود. شمشیر منصور نوح سامانی بود که از علمای ماوراالنهر اجازه ترجمه قرآن به فارسی گرفت. من شخصا هیچ وقت شاهد آن نبوده ام که فهم یک عرب از قرآن عمیق تر و جدی تر از یک مسلمان غیر عرب بوده و مشکلش هم ترجمه باشد.
به نظر من حذف عبارتهای عربی نالازم و بیجا از نامه نگاریهای حکومتی واجب است و شیوه نامگذاریها به خصوص در جاهایی مثل سپاه پاسداران و صنایع دفاع باید تغییر کند. البته بحث مفصلتر از آن چیزی است که اینجا باز شد ولی فوری ترین نتایجی که باید بدست آید گفتم. این شیوه ها و روشها باید نقادی و حلاجی شود٬ مورد اعتراض قرار بگیرد و تحقیر شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر