۱۳۸۸ آبان ۱۰, یکشنبه

آموزش به مثابه نبرد

نبرد بین مشروطه طلبان و مشروعه خواهان هنوز ادامه دارد. به یک معنی سبزها یا کسانی که دنبال آزادیخواهی، دموکراسی خواهی، عدالت طلبی و ترقی خواهی هستند فرزندان معنوی مشروطه خواهان اند و همه مردان ولی فقیه یا کسانی که آرمانهای رجعت گرایانه مذهبی دارند از نسل مشروعه طلبان هستند. به نظر من اصلی ترین صحنه نبرد بین این دو دسته نه خیابان است و نه رسانه ها. صحنه اصلی نبرد نظام آموزشی است. نظام نوین آموزشی که تقریبا با مشروطه به دنیا آمد و پهلوی ها بزرگش کردند و شامل آموزش و پرورش فعلی و دانشگاهها می شود و نظام آموزشی سنتی که مهم ترین رکن آن حوزه های علمیه است و البته شامل مساجد و هیئتها و مراسم مذهبی هم می گردد. خروجی های نظام نوین به لحاظ فکری مصرف کنندگان مفاهیم عمدتا غربی هستند و دست پروردگان نظام سنتی مصرف کنندگان متون قدیمی. بین دسته اول تاریخ ایران از مهاجرت آریاییها آغاز می شود و بین دسته دوم از عام الفیل و شکسته شدن طاق کسری. با همین نشانه ها متوجه می شویم که جهان بینی این دو گروه کاملا با هم متفاوت است و هیچ کدام نتوانسته اند در 100 سال گذشته دیگری را حذف کنند. کشدار شدن دوره گذار ایران از سنت به تجدد هم به همین دلیل است. اگر جمهوری اسلامی به فکر بقا باشد باید به گونه ای نظام نوین آموزشی را مهار کند و ظاهرا متوجه این نکته هم هست ( اینجا را بخوانید) ولی البته توانش را نداشته است و نخواهد داشت. افراد یا گروههایی که بتوانند مهار هر دو نظام آموزشی را در دست داشته باشند آینده ایران را از آن خود خواهند کرد. به این ترتیب هر اجتماع آموزشی محل یک نبرد است. متعلمین مردان جنگ هستند و سلاحشان هم آموخته هایشان. هر که بیشتر بیاندیشد و پرسش کند و پاسخهای بهتری آماده نماید پیروز خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست: