۱۳۸۸ فروردین ۱۰, دوشنبه

زنگ تفریح

اصلاح طلبها آنهایی هستند که جرات ندارند مکنونات قلبی خود را بیان کنند. بیان رسمی آنها با ما فی الضمیر آنها فرق دارد. چیزی که در سر دارند بیان کردنی نیست چون خطرناک است، چون براندازی به حساب می آید. پس باید در کمین قدرتی که دیگران به آنها تقدیم می کنند بنشینند تا بتوانند در زمان مناسب کسری از افکارشان را به شرط آنکه ساختار شکن نباشد تحقق ببخشند. مردم بروند رای بدهند، هزینه کنند و زجر بکشند تا اصلاح طلبها به قدرت برسند و حرفهای قشنگ تحویل مردم بدهند. اصلاح طلب همیشه یک فاز عقب است. ابتدا تحولی در مردم بوجود می آید و بعد او آن را علم می کند. تحول آفرین و خط دهنده نیست. از خودش مایه نمی گذارد مگر اندک چون اگر از اندک بیشتر شود با تعریف اصلاح طلبی جور در نمی آید. اصلاح طلب خطر نمی کند و همیشه سعی می کند در راه کوبیده شده حرکت کند.
در عوض اصول گرایان به راحتی حرفشان را می زنند. راست و دروغش مهم نیست. با جرات هستند چون لازم نیست حساب و کتاب پس بدهند. آنقدر اعتماد به نفس دارند که می توانند رای مردم را زینت به حساب بیاورند. اصولا احتیاجی به دولت ندارند چون ابزارهایی قدرتمندتر از دولت دارند. مردم برای آنها مانند جماعتی هستند که همیشه باید اصول را به آنها یاد داد. این اصول البته تدوین نشده اند چون تابع زمان و مکان (بخوانید قدرت) هستند.
ترکیب شتر و مرغ می شود شترمرغ ولی نمی دانم ترکیب اصلاح طلب و اصول گرا چه می شود.

۱۳۸۸ فروردین ۸, شنبه

وقتی که باخت ایران باعث خوشحالی است


خوب شد. راضی هستم. حق عربستان بود. بنایی که پایه اش کج است چرا باید بالا برود؟ من اشتباه می کردم. اشتباه می کردم که معیارهای توسعه اروپا و آمریکا را با ایران مقایسه می کردم. شاه خیلی اشتباه می کرد که وعده تمدن بزرگ می داد. ما باید خودمان را با عراق و سودان و پاکستان مقایسه کنیم. خوشبختانه هنوز از افغانستان جلوتریم. این مقایسه ها خیلی بهتره. آرامش بخشه.

۱۳۸۸ فروردین ۲, یکشنبه

افسانه خارجی ها

گذشت آن زمانی که دانشجوهای خارجی (عمدتا آسیایی) دانشگاههای آمریکا بهتر از خود آمریکاییها (به خصوص در دانشکده های علوم پایه و مهندسی) بودند. از صحبتهایی که با استادها داشتم و آنطور که می بینم برمی آید که تقریبا از اواخر دهه نود کیفیت دانشجوهای خارجی به شدت افت کرده است و آنها دیگر مزیت چندانی بر آمریکاییها ندارند و این به معنی آن است که سطح آموزش تحصیلی در کشورهای مبدا آنها پایین آمده است. تنبلی مردم کشورهای غربی کم کم دامنگیر کشورهای جهان سوم هم شده است.
ذهن دانشجویان خارجی مدام در حال پردازش چند مساله با هم است (پردازش موازی همیشه خوب نیست!) ولی آمریکاییها بهتر می توانند روی مسائل علمی تمرکز کنند چون خیلی از مسائل زندگی برای آنها حل شده است.

۱۳۸۷ اسفند ۲۹, پنجشنبه

سال نو مبارک


ای آن که به تدبیر تو گردد ایام
ای دیده و دل از تو دگرگون مادام
ای آن که به دست توست احوال جهان
حکمی فرما که گردد ایام به کام


چرا؟

تا جایی که می دانم سید به کسی گفته می شود که نسبش به حضرت محمد(ص) می رسد. ازبین فرزندان ایشان هم فقط حضرت فاطمه(ع) بچه دار شده است. بنابراین کسی که فرزند حضرت علی (ع) باشد (مانند محمد حنفیه) ولی فرزند حضرت فاطمه نباشد سید به حساب نمی آید. به این ترتیب همه سیدها به واسطه اینکه از فرزندان حضرت فاطمه هستند (و نه حضرت علی) سید به حساب می آیند. حالا چرا کسی که مادرش سید است سید حساب نمی شود؟
تعداد سیدها هم کاملا مشکوک است. اگر همه اینها که ادعا می کنند سید هستند راست بگویند کم و بیش همین تعداد هم باید فرزندان ابوبکر و عمر و عثمان و معاویه و یزید و .... باشند!(مگر DNA آنها فرق داشته باشد). با این حساب جایی برای ادعای ایرانی بودن نمی ماند. البته اگر همه فرزندان عربهایی را که در حرمشان زن ایرانی هم داشتند سید حساب کنیم شاید موضوع تا حدی قابل قبول به نظر بیاید.
در مورد توزیع جغرافیایی سیدها اطلاعاتی در دست نیست ولی انگار قریب به اتفاق آنها ایران را برای زندگی انتخاب کرده اند. با دوستان عرب که صحبت کردم از تعداد سیدها در ایران تعجب کرده بودند. با اوضاعی که در ایران هست باید در عربستان و عراق نصف مردم سید باشند.
افسانه های دیگری هم راجع به زنان سیده وجود دارد که همه جا نقل می شود و هیچ سندی هم وجود ندارد.
داشتم فکر می کردم که اگر همه باورهای مذهبی ما از همین قماش باشد ما خانه مان را روی آب ساخته ایم.

۱۳۸۷ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

سوال

اگر کسی از نردبان(نردبام) بالا برود و بعد آن را سرنگون کند که کس دیگری نتواند استفاده کند چه معامله ای باید با او کرد؟ یاد قسمتی از کارتون سندباد افتادم که پیرمرد بدجنسی سندباد را گول می زند و سوارش می شود ولی دیگر به هیچ قیمتی حاضر نمی شود پایین بیاید. یادتان می آید که بالاخره آخرش چه شد؟راه حل سندباد مسالمت آمیز بود یا براندازانه؟

۱۳۸۷ اسفند ۲۵, یکشنبه

ایرانستان

داشتم به این فکر می کردم که ایران هنوز خیلی بزرگ است و خیلی ها برای تجزیه اش برنامه دارند. اگر فردا به هر دلیل منتظره و غیر منتظره ای ایران به ایرانستان ( یا مثلا ایران فدرال)تبدیل شود چه پیامدهای اقتصادی برای استانهای مختلف خواهد داشت. کاری که انجام می دهم کاملا تخمینی است .فرض می کنم که مرز استانها تغییر نکند و بین طایفه های مختلف یک استان جنگ در نگیرد. در این صورت انتظار می رود که:
1- برای استانهای شمالی گیلان، مازندران و گلستان احتمالا در درازمدت بهتر خواهد شد. آنها پی خواهند برد که بهترین سرمایه شان آب و خاک و جاذبه های طبیعی است و دیگر زمینهای خود را به ثمن بخس به دیگران نخواهند فروخت. آنها می توانند برای ورود غیر بومی ها به استان عوارض وضع کنند و اقدام به جذب سرمایه گذاری برای گردشگری کنند. آنگاه گردشگران استانهای دیگر ایران و کشورهای منطقه به جای استفاده از چادر و خوابیدن در خیابان باید به هتل بروند و پول خرج کنند و پای آدمهای بی پولی که به هزینه مردم شمال تفریح می کنند از آنجا قطع می شود. فقط اگر بخش کشاورزی (شامل دامپروری و باغبانی) جدی گرفته شود آنها می توانند مثلا از دانمارک(که یک سوم لبنیات اروپا را تامین می کند) جلوتر باشند.
2-احتمالا وضع استانهای نفت خیز خیلی بهتر خواهد شد. خوزستان،ایلام،کرمانشاه،کهگیلویه و بویر احمد(و شاید چهار محال و بختیاری)،بوشهر و هرمزگان نفت و گاز دارند. استانهای چهار محال و بختیاری و کهگیلویه و بویر احمد علاوه بر جاذبه های گردشگری می توانند فروشنده آب هم باشند. خوزستان، بوشهر و هرمزگان هم می توانند حق ترانزیت کالاهای وارد شده از طریق دریا دریافت کنند.
3- مردم کرمان می توانند همچنان از پسته، خرما،فرش و احتمالا زیره به اضافه منابع معدنی شامل مس،آهن و ذغال سنگ ارتزاق کنند. کمی وضعشان بدتر می شود ولی بیچاره نمی شوند.
4-خراسان رضوی سالی 15 تا 20 میلیون زائر دارد که به تنهایی کافی است. گاز سرخس هم را اضافه کنید. وضع اقتصادی شان تغییر زیادی نخواهد کرد. استانهای خراسان شمالی و خراسان جنوبی فقیرتر خواهند شد. خراسان جنوبی احتمالا خالی از سکنه می شود.
5-سیستان و بلوچستان فقیرتر و احتمالا طالبانی خواهد شد. البته الآن هم چیزی از نفت به آنها نرسیده است.
6- مردم اصفهان و یزد و فارس، همدان،زنجان،استان مرکزی، تهران، قم، آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل،سمنان و قزوین برای حفظ استانداردهای فعلی زندگی شان باید خیلی بیشتر از اینها کار کنند. نظم فعلی کاملا به هم خواهد خورد و چیزی شبیه ماجرای کشورهای بلوک شرق برای این استانها تکرار خواهد شد.
7- مردم کردستان می توانند آب بفروشند و البته باید کشاورزی،دامپروری،باغبانی و ...را گسترش دهند. تا مدتها فقیرتر خواهند شد. وضع لرستان هم شبیه کردستان است.

به طور کلی استانهای خوزستان، ایلام و بوشهر بزرگترین برنده های این ماجرا خواهند بود. بعضی استانها توان این را دارند که در میان مدت و یا بلند مدت سرپای خود بایستند ولی نگاهی به استعدادهای طبیعی مناطق نشان می دهد که بسیاری از استانها وضع بسیار بدتری خواهند داشت.

من منتظرم


آیا شما با این خبر غافلگیر شدید؟ با این یکی چطور؟ خطرناکترین خبر راجع به ایران آن است که دیگر هیچکدام از خبرهایش آدم را غافلگیر نمی کند، از هر نوع که باشد فرقی نمی کند. هرچیزی در آنجا ممکن است. شما الآن می توانید با شهامت بیشتری به تخیل بپردازید، حتی از نوع سیاسی اش. در طول عمرم شاهد رویدادهای بزرگی بودم که هر کدام در جای خود باورنکردنی بود. پذیرش قطعنامه 598، فروپاشی شوروی، اتحاد دو آلمان، جنگ دوم خلیج فارس، سقوط و اعدام صدام و ... کلاهبرداری 30 تریلیون دلاری در بازارهای مالی جهان و به نظر می رسد در جاهای دیگر دنیا هم آنقدرها که انتظار داشتم عقلانیت وجود ندارد. حالا من منتظرم. منتظر خبر هستم به خصوص از ایران. فقط امیدوارم این ماجراها کم ترکش باشد.

۱۳۸۷ اسفند ۲۲, پنجشنبه

درد دل

اوضاع ایران امروز برای من یادآور این شعر از احمد مطر شاعر عراقی است که ترجمه اش چنین است:
در فاضلاب موشی را دیدم که علیه کثافت سخنرانی می کرد ومگسها برایش کف می زدند و هورا می کشیدند.

۱۳۸۷ اسفند ۱۹, دوشنبه

در ستایش یک آمریکایی

چارلی بیش از 30 سال است که استاد فیزیک است. با او مکانیک آماری پیشرفته دارم. کردار و گفتارش برای من خیلی جالب است. همیشه درسش را با کاریکاتوری با محتوای فیزیک که معمولا آن را از مجله Physics Today می گیرد شروع می کند. بذله گو و خیرخواه، مذهبی و اخلاق گراست. یک ماه پیش وقتی امانوئل هم اتاقی سابق من که دانشجوی چارلی بود بر اثر سرطان کبد در گذشت، صبح زود به اتاقم آمد و گفت بیا اتاقم با هم صحبت کنیم. آنجا ماجرا را به من گفت و کلی معذرت خواهی کرد که من را شوکه کرده است. بعد هم مرتبا به من تسلیت می گفت. رفتارش طوری بود انگار آنچه را از من انتظار داشت بشنود خودش می گفت، درد دل می کرد. همسرش هم بر اثر سرطان بعد از 18 سال دوا و درمان در گذشت. بیش از 3 سال است که تنها زندگی می کند. صبحها آهنگهای مذهبی و نیز آرامش بخش گوش می کند مانند Never give up از یولاندا آدامز وCon te partiro از بوچللی. به این دومی معتاد شده ام. تا حالا بیش از 8 کتاب را بدون اینکه اخمی به ابرو بیاورد به من قرض داده است. قرض دادن کتاب اینجا چندان معمول نیست. دانشجوها کتابهایشان را می خرند. یک بار رادیوی پدرش را که از 1938 تا حالا کار می کند به من نشان داد. انصافا نو بود و هنوز به خوبی کار می کند.
او پژوهشگر خوبی است. تا حالا 55 PRB و 3 PRL دارد که کاملا قابل توجه است. در استاندارد ایرانیها زندگی او غیر قابل تحمل است ولی برای من او نمونه یک آمریکایی خوب است.

۱۳۸۷ اسفند ۱۷, شنبه

هارپ

راستش الآن نمی توانم ارزیابی کنم این داستان چقدر حقیقت دارد. نیاز به مطالعه و پیگیری دارم. خلاصه داستان این است که با فناوریهای جدید و استفاده از ریزموج (Microwave) می توان لایه یونوسفر (یون سپهر) را گداخته و تحریک کرد تا شروع به ارسال امواجی با بسامد بسیار کوچک کند. این امواج در عمق زمین نفوذ می کنند و می توانند زمین لرزه ایجاد کنند، معادن و تاسیسات زیرزمینی را شناسایی کنند و کلی کار محیرالعقول دیگر. یاد فیلمهای علمی و تخیلی افتادم. با این حال این فناوری، از ساخت موشک زیرآبی با سرعت بیشتر از صوت در ایران برای من باور پذیرتر است. مطلب اینجا را حتما بخوانید.

۱۳۸۷ اسفند ۱۶, جمعه

ادعا

فکر می کنم روشنفکران دوره رضا شاه کمی در بازتعریف هویت ایرانی و تاریخ ایران زیاده روی کردند. آنقدر افتخارات برای این ملت ساختند که اکنون ادعاهای این ملت گوش فلک را پر کرده است. ایرانیها در صنعت به خصوص صنایع نظامی، دنبال ساخت هواپیمای ضد رادار، موشک زیرآبی سریعتر از صوت، بردن انسان به فضا و ...در بهداشت به دنبال داروی ضدایدز و سرطان و... هستند. فهرست این آرزوهای جاه طلبانه بسیار طولانی است. جالب اینکه چیز جدیدی هم در این فهرست وجود ندارد. همه اجزا این فهرست ابتدا در "خارج" ساخته می شود و بعد ما هم آن را آرزو می کنیم. این خودش یعنی که هنوز اندر خم یک کوچه ایم. تنها پیام این فهرست آرزوها هم این است " ما از همه بهتریم".
هزینه این نوع جاه طلبیهای ناهماهنگ با تواناییها را آلمانیها با دو جنگ جهانی و ژاپنی ها با دست کم یک جنگ جهانی (به اضافه دو بمب اتمی) پرداخت کردند. حالا البته هر دو راه خود را پیدا کرده اند. ترسم از این است که همه هزینه های پرداخت شده برای درک دنیای جدید توسط ایرانیان (شامل دست کم 2 انقلاب، یک کودتا و یک جنگ طولانی) کافی نبوده نباشد و جنگی بزرگتر در راه باشد. ولی ته دلم به این امید دارم که می دانم " اسلام در دست حکومت مانند کیسه ای است که از آن هر چیزی در می آید" به اضافه اینکه حفظ حکومت از اهم واجبات است و مسوولین جمهوری اسلامی (دست کم آقای محمد جواد لاریجانی) حاضرند برای حفظ حکومت حتی با شیطان در ته جهنم هم مذاکره کنند.
ژنرال دوگل یک بار گفته بود حیف فرانسه که دست فرانسویهاست. من هم با او موافقم!.

۱۳۸۷ اسفند ۱۳, سه‌شنبه

جغرافیای امنیت اقتصادی

ستون آخر برابر است با صادرات منهای واردات تقسیم بر جمعیت. منبع اطلاعات سایت بانک جهانی بوده است. به طور خلاصه اگر دنبال امنیت اقتصادی و زندگی توامان هستید ، داده های این جدول به شما آلمان و هلند را پیشنهاد می کنند. اگرامنیت اقتصادی را ترجیح می دهید بهنرین جا هنگ کنگ است. البته پس انداز هنگ کنگیها لزوما به جیب خودشان نمی رود زیرا سود فعالیتهای بازرگانی نصیب سهامداران شرکتها می شود که بیشترشان امریکایی هستند.

پس انداز سرانه(دلار) جمعیت (میلیون نفر) واردات (میلیارد دلار) صادرات (میلیارد دلار) کشور
2637 82 916.44 1133 آلمان 1
-2816 300 1869 1024 آمریکا 2
149 1,313 777.9 974 چین 3
39937 7 329.8 611 هنگ کنگ 4
518 127 524 590 ژاپن 5
959 64 429 490 فرانسه 6
-2229 60 603 468.8 انگلیس 7
88 58 445 450.1 ایتالیا 8
2496 16 373 413.8 هلند 9
1589 33 353 405 کانادا 10
173 10 333.5 335.3 بلژیک 11
349 48 309.3 326 کره جنوبی 12
1030 142 171.5 317.6 روسیه 13
8715 4 246.1 283.8 سنگاپور 14
-39 109 253.1 248.8 مکزیک 15
-2337 44 324.1 222.1 اسپانیا 16
424 23 205.3 215 تایوان 17
6206 25 52 204.5 عربستان 18
2428 9 151.8 173.9 سوئد 19
552 7 162.3 166.3 سویس 20
137 73 60.4 70.4 ایران(2007) 21






خر برفت

الآن منبعش یادم نیست ولی جایی خواندم که کل ذخایر اورانیوم ایران تنها برای یک سال نیروگاه بوشهر کفایت می کند. به زبان ساده اگر ایران بخواهد خودش غنی سازی را انجام بدهد باید اورانیوم وارد کند و این بدون روابط پایدار و سالم با جهان ناممکن است.
این خط و این نشان که نیروگاه بوشهر هیچ گاه راه اندازی نخواهد شد. جمهوری اسلامی آخرش هم چوب را می خورد و هم پیاز را. همه هزینه های صورت گرفته هم به پای ملت است. جمهوری اسلامی هم البته خلافی نکرده چون خود مردم ایران شعار می دهند که "انرژی هسته ای حق مسلم ماست". داستان خر برفت و خر برفت مثنوی که یادتان هست. خود کرده را تدبیر نیست.

۱۳۸۷ اسفند ۱۲, دوشنبه

یک ذهن کثیف

کاشکی یکی از اینهایی که در چند روز گذشته اقدام به خودسوزی مقابل مراکز حکومتی کردند ، به جای اینکه فقط مرحوم شوند مرحمت می کردند و آقای بادامچیان را که در خانه خود مرغ نگه می دارد و در گلدانش ریحان می کارد براندازی سوزان می نمودند .